یه لبخند بهش زدم گفتم نامرد حال هاتو به بقیه میدی مگه من دل ندارم و دوباره یه لبخند محو
یه آه کشید و بدنش به لرزه افتاده و دور کیرم پر شد از آب لزج و فهمیدم که ارضا شده یه چند ثانیه بی حرکت موندم تا خالی شه دوباره شروع کردم نرم تلمبه زدن و ناله های خفیف از سمیرا ادامه داشت دست انداختم تیشرتشو در آوردم که با خنده گفت دیوونه سوتینش رو باز کردم از پشت و لختش کردم تقریبا با دستم جلوی چشماشو گرفتم سرشو آوردم بالا و یه لب طولانی ازش گرفتن و یه آخ دیگه گفت و دوباره سرشو گذاشت رو زمین گفت تو باید منو اول بکنی نه پوریا لیمو گذاشتم رو گردنش و شدت تلمبه زدنم رو بیشتر کردم و گفتم ازین به بعد من اول میکنمت و همون لحظه ابمو با فشار خالی کردم تو کصش
یهو مثل کسی که برق سه فاز گرفته باشش برگشت و نگام کرد وقتی دید منم یه وای بلند گفت و سرشو چسبوند به پتوی کف و منم خودمو از روش کنار زدم