ساعت هشت صبح بود…شب قبل ۳ بار زده بودمو دیگه مثه همیشه سر صب کیرم شق نشد!..یه نگا کردم به دور و برم دیدم پر دستماله…یه فوشی به خودم دادم و بلند شدم(دلیل فحش این بود ک همش عذاب وجدانه جق میگرفتم)…صورتمو شستم…آب کیری سرد بودو قشنگ خوابم پرید،رفتم صبحونه و رو اماده کردم تخم مرغو چاییو اره دیگ!
رفتم سراغ گوشیم دیدم از زهره پیام اومده عشقم دیشب خعلی حشری شدم واقعا دلم میخوادتو اینجوری پشت گوشی نمیتونم دیگ الانم تنهام دارم میمالم خودمو
منم نوشتم خب نظرت چیه مثه سگ بگامت امشب
پیام داد کص نگو کونم درد میگیره کص هم ک نمیدم
نوشتم باش کیرم دهنت فعلا خدافظ
ساعت ۱۰ صبح شد…فکر کیری خوبی ب سرم زد ، تو قدم اول دو سه تا موز برداشتم خوردم و سریع لباس پوشیدم اومدم بیرون از خونه…( من چون میدونی تیپم همیشه ناب بود یه تیپ چرم موتوری میپوشیدمو سوار موتور میشدم)
سوار موتورم شدمو چون زهره گفت تنهاس دقیقا فکرم همین شد ک برم خونشون و بجای شب الان تمومش کنم…هوا هم کیری سرد بود سر همینم کیرم یه لب داغ میخواست…رسیدم دم خونشون .خونه این کسکشا یه بالکن داره ک از پشت اپارتمان راه داره …منم چون چنبار وسط سکس مامانش اومده بود راهو بلد بودم
… موتورو پارک کردم از دیوار اروم رفتم بالا نرده رو گرفتم و رفتم تو بالکن(مرررد عنکبوتی:)))
بعد یه سیس ناب گرفتم و خواستم
دره بالکنو باز کنم دیدم قفله کیر شدم…یه ذره فک کردم .دیدم نه…مثه اینکه ریدم…همونجا مجبور شدم پشت در بالکن در بزنم
دیدم زهره با یه تاپ مشکی و شلوارک صورتی اومده پشت در بالکن…کسکش شلوارکش تا ناموس چسبیده بود ب کسش…منم دیدم موز ها عمل کرده بودن حشری شدم…بگذریم…پشت در واساد گفت ها چیه…گفتم درو باز کن بابا…گفت نمیکنم تو دیوثی…گفتم گوه نخور باز کن تا مثه سگ نکردمت…گفت میتونی بکن…عصبانی شدم ،فهمید،سریع درو باز کرد منم گرفتمش گفتم درو باز نمیکنی ها؟؟…الان بازت میکنم کسکش…
ترسید گفت نمیخوام عرفان نکن دردم میاد اه…گفتم ب تخمم جاکش دیشب ۳ بار زدم سر اه و اوهت
تازه یادش اومد و فهمید الان مثه سگ حشرم
هولش دادم رو تخت …لپ های کونش مثه تخت تکون خورد و ژله ای بودن…
تا افتاد با دست رفتم تو کسش شروع کردم ب مالیدن (زهره یه دختر با قد متوسط و سفید و ممه ۷۵ و البته کوس و کون تپل)
دیدم دارم ناله میکنه لباش باز میشه رفتم تو لباش اروم لبشو گاز میگرفتم از اون ور کسشو میمالیدم…دو سه دقیقه اینکارو کردم دیدم کسش خیس شد فهمیدم پیامی ک داده بود الکی نیستو واقعا حشریه…فقط ناله میکردو واقعا دیوونه شدم…اروم در گوشم گفت لیس بزن عرفان خواهش…
یدفه یه چیزی مثه بمب تو مغزم ترکید سریع شلوارک تنگشو دراوردم دیدم شرتشم مشکیه بلند گفتم کص عمت خندش گرفتو تا خندید با زبون رفتم تو کصش …خندش دوباره ناله شد…زبونمو رو چوچوله کوچولوی کولوچه ایش میکشیدم و فقط ناله میکرد و سرمو با دست گرفته بودو فشار میداد…
یه نگا کردم دیدم من چرا انقد لباس تنمه؟…سریع لباسامو توی یه لحظه کندم و دوباره با زبون افتادم رو کسش…
داشتم لیس میزدم ک چشمم ب میز ارایشش افتاد…وازلین روش بود…چراغ تو ذهنم روشن شد و خواستم نفهمه چون میفهمید نمیذاشت …در گوشش گفتم برات یه سوپرایز دارم کصکشه من…دیدم چشماشو بست و اروم گرفت…از فرصت استفاده کردم وازلینو برداشتم دو تا انگشت کردم توش اندازه ده تا کون وازلینو برداشتم مالیدم دره یه کون اونم این کوون!
جیغ زد از جاش پرید میگفت عرفان ناموسا ولم کن عرفان نکن…منم داشت دلم میسوخت ولی نمیخواستم نکنمو جق بزنم …
گفتم اگه نکنم چیکار میکنی؟؟…گفت بجاش بلوجاب میکنم(ارضا با دهن) …گفتم تو اگه ساک بلد بودی ک … گفت گو نخور بخواب منم گفتم هم ساک بزنه هم میکنمش :)))
…
از زیر پام اروم اروم با حالت داگی اومد سمت صورتم…ادا منو در اورد و در گوشم گفت.ببین چیکارت میکنم…
لبشو گذاشت رو لبمو یه گاز کوچیک گرفت بعد اروم رفت سمت کیرم…کیرم کلفت بودو چیزی ک زهره میخواست همین بود…اولش کسکش بازی در میاوردو تک زبون میزد بهشو تو دهنش نمیکرد…صبر کردم دیدم ادم بشو نیس.منتظر شدم دهنش عمود رو کیرم بشه دهنشو ک باز کرد کلشو محکم گرفتم فشار دادمو کیرمو تا تههه کردم تو حلقش چن ثانیه نگه داشتم دیدم داره دستو پا میزنه حواسم ب دلیل دستو پا زدنش نبود چون تو فضا بودم اصن…بعد یدفه ب خودم اومدم دیدم داره خفه میشه ولش کردم سرشو سریع برد عقب …گفت گمشو برو بیرون …گریش گرفت…گفتم اه ریدم…بلند شدم برم سمتش
گفت گمشو بیرون کثافت عوضی داشتم میمردم
گفتم زهره معذرت میخوام ببخشید
دیدم اعتنایی نمیکنه …اروم رفتم پشت کونش ک پر از وازلین بود…پشت گوشش گفتم زهره…؟ اروم گفت هووم…گفتم بیا دیگ…گریش قطع شد!!!
انگار کسکش خان فقط عاشق رمانتیک بودنه یه لحظه خشن شدم قهر کرد