حشری شده بودم ,کیرم رو هوا بود
نیما رفت دنبال دخترا و بعد بره خونه من وارد که شدم تو حال دیدم دو تا دختر نشستن تا منو دیدن پا شدن و نیما هم معرفی کرد دوستم که میشناسی مهتاب و ایشون دوست و دختر خالش ندا.نشستیم یکم حرف زدیم قلیون کشیدیم و من زیر چشم همش ندا رو نگاه میکردم.حواسم بود اونم زوم کرده بود رو من و نگاه میکرد. اونموقع ها جوان بودم.ورزش میکردم و سر تیپ میزدم و به خودم میرسیدم. اشنایی منجر به این شد که ما ساعت ۵عصر تو جاده شمال بودیم با دخترا.نیما یه پیشنهاد داد که بریم سفر همرو بپیچونین و بزنیم بریم شمال,منم تو این دنیا نبودم و به خودم میگفتم این عروسک و مخ کردی دمت گرم. چقدر نازه چقدر زیباست. رسیدیم به رامسر. شب شده بود یه ویلا توپ کنار دریا گرفتیم که فاصله اطاق خواباش با ساحل اختصاصی خونه ۲۰ متر نبود.چه شب پر صفایی بود. نشستیم کنار اتیش با صدای زیبای سوختن چوباش.روبروم ندا با تمام زیبایش بود.کنار دستم پیک های ریز که نیما برام پر میکرد و گفتن و خندیدن .انگار تمام دنیا با بزرگیش اون شب سهم ما ۴ تا بود.تا ساعت ۳ یا ۴ صبح بزم ما ادامه داشت که کم کم وقت خواب رسید.اطاق خوابای خونه طبقه بالا بود.دو تا اطاق خواب تمیز با دو تا تخت دو نفره.که پنجره هاشون به سمت دریا بود و صدای موج هر چند ثانیه یبار طنین انداز میشد.نیما و مهتاب رفتن تو یکی از اطاقا و شب بخیر گفتن.
سوراخ کونش تنگ بود ولی باز شد
ندا و حس کردم که تو بغلم بود.گرمای تنش و نرمی سینه هاش که به سینم خورد مثل یه فراموشی کوتاه مدت عمل کرد تا چند دقیقه یادم نبود کجا هستم اصلا کیم.یواش یواش که به خودم اومدم دیدم سر ندا وسط سینه هامه بازوم زیر سرشه و چشماشو بسته بود ولی پلک هاش تکون میخورد معلوم بود که خواب نیست دیگه تاب نیاوردم و بهش گفتم میشه بوست کنم نمیدونم چی شد لبامون رو هم قفل شد و با بوسه های اروم و حسی و عمیق به همدیگه چسبیدیم و هرچی بیشتر طول میکشید خیسی لبامون بیشتر میشد و دهنامون لبامونو تو خودش میبلعید و دستامون از پایین شروع کردن به مالیدن و دراوردن لباسا.هیچی تنمون نموند اما لبامون جدا نشد فقط داغی و نرمی تنش و حس میکردم.نوک سینه هاش که سینه هام میخورد و نرمی و گرمی ران و پاهاش به کیرم و پاهام میخوردن.کیرم مثل یه دشنه از غلاف بیرون کشیده شده عریان و حریص شده بود.یواش یواش دستمو بردم بین پاهاش رو کسش.یکم خیس شده بود خواستم براش بمالمش که با دستاش دستم کشید پایین تر روی سوراخ کونش.فهمیدم که از کون میخواد بده و هیچ چیزی نگفتم همونطوری لباشو میخوردم کونشو که یکم چرب بود دور سوراخش میمالیدم و یه نوک انگشت با دست فشار دادم که با گاز گرفتن لبم رفت تو.چه کون نرم پنبه ای داشت.سوراخش یکم تنگ بود ولی هرچقدر انگشت میزدی راحت باز میشد ولی گشاد تر از اندازه انگشتم نمیشد .دستمو کشیدم رو کسش و حس کردم اب زیادی ازش زده بیرون .
کونشو رو به عقب تا ته به کیرم چسبوند
لبامون جدا شد به بغل خوابوندمش با یه دست یه لمپ کونشو دادم بالا و با اونیکی دستم ۲ و کمی بعد ۳ انگشت راحت میزدم تو کونش و ندا فقط اروم صدای نفساش تندتر شده بود که تو اون حالت کیرم و تف زیادی بهش زدم و اروم اروم سرشو گزاشتم تو کون ندا و یکم با زور خیلی کمی رفت داخل و اخ گفتن ندا دراومد.نمیدونم چه رازی تو اون اخ بود که حشرم و تا میلیون و اسمونا برد و یه حس عجیبی بهم داد.یکم به خودم اومدم دیدم کیرم تانصفه تو کون نداست انگار از تو کونش داشت سر کیرمو مکش میزد.سوراخ کونش سایز کیرم شده بود و بوی شهوت و تن و کونش توی اطاق پیچیده بود منم شروع کردم به جا زدن تو کونش و چند دقیقه اروم و بعد تندترش کردم.کونش باز شده بودم.از سر کیرم تا وسطای تخمام چرب شده بود که یهو پا شدم و بلندش کردم و حالت سگی نگهش داشتم.دستاشو گرفته بود به تاج تخت و منم کمر باریکشو تو دستم گرفتم.محکم تو کونش کردم شروع کردم به کردن اینقدر محکم میزدم تو کونش ندا چند ثانیه یبار برمیگشت و نگام میکرد.نگاهش هیچوقت یادم نرفته پر بود از شهوت و رضایت و لذت.تمام بدنم داغ شد یهویی حس کردم از سرم و کمرم داره یه نیرو و حسی میزنه بیرون که ارضا شدم و ابم ریختم تو کونش و اونم وقتی حسش کرد کونشو رو به عقب تا ته به کیرم چسبوند هی میگفت داغه بریز توش.ابم که اومد برگشت و همونطور لخت تو بغل هم تا صبح خوابیدم و چسبیدیم بهم.
جنده ایرانی کیر پیر کس تنگ فرو کردن تا دسته جی جی ایرانی داگ استایل .داف ایرانی کون تنگ داف ایرانی خود ارضایی میلف کوچولو تنگ تویی ,همه اداتو در میارن کون دادن ,آه و ناله داره کیر سواری جی جی ایرانی ,در انتظار کیر تشنه به آب کیر کیر سواری قلق داره کس تنگ ایرانی جا کردن کیر گنده تو کون تنگ جنده خانوم کیرو از جا کند کون بهشتی کون مقدس