من صندلی جلو پشت راننده نشسته بودم که اینم تو ردیف دومی پشت صندلی شاگرد نشسته بود با دو تا بچش که یکیش سه ساله بود و اون یکی پنج من کلا بچه هار خیلی دوست دارم و باهاشون گرم شدم و حرف میزدم که خیلی بانمک بودن ساعت تقریبا نزدیکای دو شب بود که هم بچه ها و هم شیرین خوابشون برد منم عادت دارم که تو اتوبوس خوابم نمیبره که دیدم این شیرین خانوم ما شالشو انداخته مانتوشم باز کرده که راخت باشه و سینه هاش همه معلوم بود منم واسه اینکه بدنش معلوم نشه شالشو انداختم رو سینش که بعد بیست دقیقه دیدم خودش کنار زد و تعجب کردم و نگا کردم پاهاشو باز کرده بود کسش معلوم بود از اون کلوچه ای هاس رسیدیم تبریز که صب بود بیدار شد که به من گفت اسمتون چیه منم گفتم وریا گفت میشه یه لیوان ابم به من بدید چون اب معدنیای اتوبوس تمام شده بود.منم یه لیوان اب بهش دادم گفت مرسی و عین اینکه ابو بهش دادم خط سینشو دادم و دیگه واقعا مجذوبش شدم دباره اب خواست و یه نیش خند بهش زدم که این شروع ماجرا بود که بلله این خودش میخواد یکم حرف زدیم که وقتی رسیدیم مهاباد سوار اژنس شد و خندید و گفتم میشه شمارتو داشته باشم گفت واسه چی گفتم اگه چیزی خواستین تماس بگیر که شماره هارو ردو بدل کردیم اومدم خونه یکم استراخت کردم که اس داد گفت فلان جا هستم میتونی بیای منم رفتم دیدم بعله یه تیپ زده که جنیفری شده واسه خودش منم پارس داشتم و سوار شد دست دادیم و دعوتش کردم که گفت اومده خونه خواهرش و بچه ها پیشش هستن یکم دور زدیم که گفتم تاکی اینجایی گفت یه ماه بعد چند روز ازش لب گرفتم که واقعا از سر عشق بود.گفتم شیرین تو بچه داری شوهر داری که اشکش اومد گفت منو به زور بهش دادن اصلا دوسش ندارم و از این ماجراها.یه روز خونه ما خالی شد و به مامانم راحت بودم که گفتم دوست دخترم میاد شما برین که ما راحت باشیم که راضی شد منم به شیرین گفتم گقت باشه ولی قول بده کاری نکنی منم قول دادم.اوردمش خونه که سفره دلشو دباره باز کرد که میگفت شوهرش معتاده و منو کتک میزنه اکه بخاطر این بچه ها نبود طلاق میگرفتم منم اغوشش کردم گفتم خودتو ناراخت نکن که دباره لب گرفتیم اغوشش کرده بودم گفتم شیرین من خیلی دوستت دارم و اونم گفت منم خیلی دوستت دارم دباره لب گرفتیم و اغوش که سینشو گرفتم پاهاشو انداخت رو پام دستمو بردم سمش شیکمش اونم فقط لبامو میخورد و گردنمو میخورد منم گردنشو کلا حالت عاشقانه ای داشتیم که مانتشو زدم بالا
رونای نسبتا بزرگش رو مالوندم و کم کم از رو ساپورتش کسشو مالوندم و اونم کریمو از تو شلوار کشید بیرون منم دستم رو بردم زیر ساپورت و کسشو مالوندم خیس شده بود بلندش کردم از پشت بغلش کردم گردنشو میخوردم با یه دستم سینشو میمالوندم و دست دیگم توی شورتش که انقد حشری شد اشکش در اومد با اون صدای اروم و زنونه حشری گفت بکن عشقم دارم میمیرم منم گفتم ابن کستو جر میدم جوجوی من که خندید و لختش کردم و اونم منو لخت کرد اروم رفت سمت کیرم و شرو کرد خوردن از کیرم بگم 19سانته کلفتیش نرماله و حالت موز رو داره داشت میخورد که گفت قربون این کیرت بشم عزیزم تو چرا انقد خوبی اخه
منم گفتم تا کس تورو جر بدم عشقم پنج دقیقه ای خورد واسم که گفتم دراز بکش و پاهاشو باز کردم یه کس گوشتی عالی خیلی قنگ شرو کردم چوچولشو مالوندن همه بدنش از حشری میلرزید و شرو کردم واسش خوردن که نفس نفس میزد کیرم رو به کسش
میمالوندم اینبار واقعا از حشریت گریه کرد داشت التماسم میکرد که بکن مردم گفتم مبخوام کیف کنی کسش داغ داغ شده بود که با سوراخ کسش میزون کردم و فرستادم تو و سینه هاش خوشگلش هم تو دستم بود که چندتا تلمبه زدم ارضا شد و تا نفس داشت جیغ زد یکم کیرمو نگه داشتم و دباره شرو کردم تلمبه زدن دباره ارضا شد که دیکه کیرمو نگه نداشتم و تلمبه میزدم داشت فش میداد که مردم وایسا منم وحشی شده بودم فقط تلمبه میزدم وقعا داشت لذت میبرد که گفتم رو پهلو بخواب و یه پاشو بردم بالا با یه دستم و دست دیگمم اغوشش گرفته بود سینشو میمالوند شیرین هم کونشو قمبل کرده سمتم هر دو غرق عرق بودیم که کردم تو کسش انقد زدم که ابم اومد اونم ارضا شد و کشیدم بیرون و ریختم رو کونش بغل هم خوابیدیم و بعد یه ساعت پاشدیم و رفتیم حموم تو حموم همش میگفت تو هم مردی این شوهر مسخره منم مثلا مرده گفتم واسه می گفت 6ساله زنشم نتونسته ارضام کنه واقعا اولین سکس تو عمرم بود که کیف کنم اغوشش گرفتم و دوش گرفتیم که بعد یه مدت برکشت انزلی واقعا من دوستش داشتم که قرار بود طلاق بگیره و باهم ازدواج کنیم که تصادف کرد و مرد اولین عشق زندگیم بود.
کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر