از جام بلند شدم و رخ به رخش ایستادم و برای این که حرف هام رو باور کنه
گفتم :
+آدرس خونت ، شمارع ی خونت ، شماره ی زنت ، شماره ی …
مکثی کردم و زبونمو روی لبام کشیدم و ادامه دادم :
+شماره ی پسرت ، همه و همه توی مشتمه !
از حرفم به وضوح جا خورد و رنگش پرید !
لبخند پیروزمندانه ای زدم و گفتم :
+پس به نفعته پول منو تا فردا آماده کنی ، وگرنه پس فردا ، جلوی در خونتم
کیفمو برداشتم و به سمت در اتاق قدم برداشتم اما نرسیده به در از پشت به
موهام چنگ زد و چسبوندتم به دیوار !
سوزش پوست سرم بخاطر کشیدن موهام باعث شد ، آخ ریزی از زیر لبم در
رفت .
از پشت بهم چسبید و با خشم گفت :
_ببین جنده کوچولو ، اگه یه بار دیگه دور و برم ببینمت یک دهم اون
دویست میلیون رو میدم به چهارتا نره غول تا ببرنت تو بیابون و مثل سگ
بهت تجاوز کنن .
از دندون های کلید شده و صدای عصبیش میتونستم بفهمم که چقدر عصبیه
و تنها راهی که میشد از اعصبانیتش کم کرد فقط یک چیز بود !
با اینکه سوزش پوست سرم خیلی زیاد بود آهی کوتاهی کشیدم و بـاسنمو از
پشت به آلت کلفتش مالیدم و گفتم :
+اووف چی بهتر از این ؟!
موهامو محکمتر کشید و توی گوشم لب زد :
_چیه ، نکنه میخوای خودم ترنیبت رو بدم
با عشوه گفتم :
+آره …
برم گردوند و با چشمایی که از شهوت سرخ شده بود نگاهی به سرتا پام
انداخت .
میدونستم که تحریکش کردم و حالش خراب شده اما با تمام توان داشت
مقاومت میکرد که دم به تله ی من نده !
زانومو باال اوردم و اروم گذاشتم روی مردونگیش که چشماشو با کلافگی بست
و لب زد :
_برو ، بعداً بهت زنگ میزنم حرف میزنیم .
دستامو دور گردنش حلقه کردم و گفتم :
+کجا برم …
لحنم اینقدر پر ناز بود که نا خودآگاه اهی کشید و دستشو دور کمرم حلقه
کرد و گفت :
_االن پول ندارم نهال …
لبخند مرموذی روی لبم نشست
خوبه ، داشتم به هدفم نزدیک میشدم ، دقیقا چیزی که میخواستم داشت
اتفاق میوفتاد .
دستمو روی مردونگیش گذاشتمو گفتم :
+اگه تو بخوای میتونی جورش کنی !
چشمای خمارش بین لبام و در اتاق سرگردون بود که با شهــ.ـوت گفت :
_اینجا که نمیشه !
دکمه های مانتومو باز کردم و سیـ.ـنه های گرد و سفیدم نمایان شد و گفتم :
+مطمئنی ؟!