پاشو فشار داد رو تخمام
چند روز پیش داداشم بهم گفت که یه دوس دختر زدم قراره دوستشو بیاره ۴ تایی بریم باغ .فردا رفتیم دنباله دخترا سوارشون کردیم رفتیم به سمت باغ. دوس دختر داداشم اسمش الهه بود و دوستش اسمش نازنین بود.
ساعتای ۴ شد هوا دیگ داشت تاریک میشد و سردم شده بود رفتیم تو خونه من خیلی خوابم گرفته بود گفتم بچه ها من میخام بخوابم اونام گفتن باشه که من بالشت گذاشتمو خوابم برد.خواب بودم که حس کردم یه لگد محکم خورد تو پهلوم چشامو باز کردم دیدم الهه لگد زده گفتم چیکار میکنی احمق؟ کوری میبینی خوابم, گفت بیدار شو دیگ بسه گفتم برو بابا خوابم میاد, بعد ۵ دقیقه دوباره اومد پاشو گذاشت رو دستم فشار داد و من داد کشیدم گفتم دیوووانه چیکار میکنی, گفت باید بیدارشی که داداشم اومد تو اتاق گفت چی شده گفتم بیا این دوس دخترتو جمع کن .بعد حدود نیم ساعت دیدم یه چیزی داره رو لبام تکون میخوره چشامو باز کردم دیدم الهه داره پاشو میکشه رو لبام پاشو گرفتم با دستم از لبم دور کردم گفتم خیلی ادمه گندی هستی الهه میشه بزاری بخوابم؟ که گفت نه نمیزارم و اروم خندید گفت خب باید چیکار کنم که بزاری بخوابم؟؟ تو چشام زول زد گفت باید پامو ببوسی من فک کردم داره شوخی میکنه برگشتم بهش گفتم خفه شو که کاش نمیگفتم اینو که گفتم پاشو گذاشت رو سرم و پاشو فشار داد منم صدام در اومد که پای دیگشو گذاشت رو تخمامو گفت اگه داد بزنی تخماتو اب میکنم منم تا داد زدم پاشو فشار داد رو تخمام که نفسم بالا نمیومد دیگ و گفت ببین من شوخی ندارم باهات پس دهنتو ببند. گفت زر نزن که دوباره تخمامو فشار داد سریع بهش گفتم غلط کردم غلط کردم که فشارو کم کرد گفت جوووون داری ادم میشی دستمو خواستم بزارم رو سرم که پاشو بردارم سریع پاشو گذاشت رو تخمام گفت دست بزنی به پام تخمات اب شدن گفتم باشه ببخشید ببخشید فقط فشار نده سریع دستمو اوردم پایین
حالا بلیس توله بعد کونت میزارم
گفت افرین حالا برگرد رو به من دراز بکش تا برگشتم نشست روم یه دستشو گذاشت رو تخمام و یه دست دیگشو رو لبام گفت دستمو بوس کن تا تخماتو فشار ندادم من خواستم حلش بدم که بیوفتم که همین کارم کردم که اون پرت شد عقب اما با دستش تخمامو گرفتو کشید که من چشام سیاهی رفت و بدنم قفل شد از درد اون دوباره سریع نشست روم و گفت ادمت میکنم واستاا. من گفتم الهه چی میخای کثافت,گفت فقط صداتو بیار پایین هر کاری میگم انجام بده سریع,گفتم خب چیکار باید بکنم گفت باید پامو ببوسی گفتم من حتی اگه بمیرم این کارو نمیکنم با دستش یه کم تخممو فشار داد گفتم باشه باشه فشار نده فقط.پاشو اورد رو سینم گفت سریع سریع بوس کن من سرمو یکم بردم جلو ولی بوس نکردم اون خودش پاشو چسبوند به دهنم و من سرمو بردم عقب که باز تخمامو فشار داد که فهمیدم باید بوس کنم. شروع گروم به بوس کردن از پاشنه ی پاش تو نوک انگشتاش اون پاشو اورد بالا من بوس میکردم گفت حالا جورابامو در بیار با دندونات, جوراباشو در اوردم, پاهاش سفید بودن با اون لاک خوشگل شده بودن. بهم گفتم کف پامو لیس بزن گفتم دیگ پرو نشو الهه گفت تخمات تو دستمه هااا گفتم خیلی اشغالی کثافت خودم بعد کونت میزارم. که تخمامو فشار داد خواستم داد بزنم که پاشو تا نصفه جا کرد تو دهنم دستمو اوردم پاشو بکشم بیرون که تخمامو بیشتر فشار داد و سریع دستمو بردم عقب گفت افرین پسر خوشگل تو باید هرچی من میگم گوش کنی گفتم باشه پاشو کشید بیرون و گفت حالا بلیس توله من از پاشنه ی پاش تا انگشتشو لیس زدم و گفت حالا این پام پای دیگشم لیس زدم واقعا داشت حالم بهم میخورد اعصابم خورد شده بود که الهه گفت خوشمزس کف پاهام؟ دوس داری؟زبونت خوب داره کار میکنه هااا گفتم خفه شو عوضی
یه روز اینقدر میکنمت که بگی گوه
که تخمامو فشار داد من از درد دیگ داشتم میموردم که گفت شصت پامو بکن تو اون حلقه کثیفت اشغال که من اینکارو کردم. شصت پاشو جلو عقب میکرد میگفت چه خوب ساک میزنه پسرمون افرین بساک که دیگ واقعا داشتم روانی میشدم از این حرفاش. یهو صدای در اومد که در باز شد بعدش صدای خنده ی نازنین اومد که با داداشم داشتن حرف میزدن که الهه از روم پاشدو جوراباشو پوشید و گفت شانس اوردی خوشگله. منم بهش گفتم الهه یه روز اینقدر میکنمت که بگی گوه خوردم گفت خفه شو تا باز کفه پامو ندادم بلیسی. از اون به بعد هر وقت داداشم میگفت بیا بریم بیرون با الهه اینا من میگفتم اصلن ازشون خوشم نمیاد و از ترسم نمیرفتم
و اینجوری بود که من بردگی رو تجربه کردم
جنده ایرانی کیر پیر کس تنگ فرو کردن تا دسته جی جی ایرانی داگ استایل .داف ایرانی کون تنگ داف ایرانی خود ارضایی میلف کوچولو تنگ تویی ,همه اداتو در میارن کون دادن ,آه و ناله داره کیر سواری جی جی ایرانی ,در انتظار کیر تشنه به آب کیر کیر سواری قلق داره کس تنگ ایرانی جا کردن کیر گنده تو کون تنگ جنده خانوم کیرو از جا کند کون بهشتی کون مقدس