بار اولم بود که میرفتم پیش جنده که اونم دوستم برامون ردیف کرده بود و منم با یه دوست دیگم که اونا هم دیگه رو نمیشناختن جریانو در میان گذاشتم خلاصه ما شدیم سه نفر بعد از کلی زنگو خاموش بودنو اشغال بودنو گوشیو رو بالاخره جنده برداشت و دوستم وقت گرفت ازش خلاصه ما از سره کار به خاطر جنده اون روز مرخصی گرفتیم و رفتیم . محل قرار تو یه شهرک تو ساختمان تقریبا نمیه کاره بود با کلی زنگ دوباره جنده که اسمشم فرشته بود که صد در صد دروغ گفته بود گوشی رو برداشت و گفت الان درو باز میکنم یهو دیدیم یه پیر خرفت مردنی درو بازکرد من گفتم اوهوم این دیگه چیه نکنه به گا رفتیم اون دوستم که هماهنگ کرده بود گفت این نگهبان این ساختمونه پشت سره پیری رفتیم طبقه ی بالا و فرشته از پله پایین اومد قدش کوتاه بود ولی قیافش بد نبود اندامشم زیاد تعریفی نداشت سنشم حدودا 30 تا 35 سال بود بدنش سفیده سفید بدون لک دستشو دراز کرد دست داد من که موهام سیخ شد بار اولم بود با یه زنه غریبه دست میدادم خلاصه رفتیم تو طبقه ی یک
اتاقاش ساخته شده بودن و اون ته سالن یه اتاق بی پنجره بود پولارو دادیم به پیر مرد که نفری 30 تومن گفته بود ما 80 تومن دادیم کلا اول اون دوستم که هماهنگ کرده بود رفت تو نگو بی شرف تجربه داشته حدودا 25 دقیه موند تو بعد اون یکی دوستم رفت 10 دقیقه هم طول نکشد اونم بار اولش بود بعدش من رفتم تو که هیچی نبود فقط یه پتو با یه بالش روی زمین و فرشته دیدم پیرهنو شرتش روش هست من گفتن پیرهنو هم باید دربیاری بار اولمه ندیدم که یکی نیست بگه کسخل اون به خاطره تو پوشیده که تو درش بیاری خلاصه من لباسامو دراوردم اونم روش به طرف من دراز کشید انصافا کسش سفید بود ولی از کون نمیداد کونشم پره مو بود اصلا دیده نمیشد من اولش انگشتمو کردم تو کسش یکم توش چرخوندم که گفت درد داره منم گفتم الان میخولم کیرمو بکنم اون که گنده تره اونم گفت اخه اون فقط گوشته من نتوستم تو اون حالت بکنم اونم بلند شد رو دست و زانوهاش دلا شد منم از پشت کیرمو کردم تو کسشو یعنی خودش گرفت جاسازی کرد حدودا 20 تا زدم رو ریختم تو کاندوم چون با کاندونم کردم و بدون کاندوم هم نمیشه اعتماد کرد شایدم اصلا اونجوری که فکرشو میکردم حال نداد یعنی جلق زدن واسه ریختن بهتره که بعدشم گفتم به دوستام حالا میفهمم چرا اخره فیلم سکسی همش یارو جلق میزنه میریزه که فقط یه حدسه بعدش که اومدم بیرون به خاطر اعتقاداتی که داشتم که مثل سگ پشیمون شدم