Download complete video now!

ممه های بزرگ دوست دخترم

0 views
0%

دولا کرد و کیر مشتاقش رو در کون

یک روز که زودتر از مدرسه تعطیل شدم هنگام ورود به منزل متوجه سر و صدای مادرم شدم و با یک حس کنجکاوی , بی صدا وارد خونه شدم و از لای در اطاق خواب پدر و مادرم دیدم که دوست پدرم که باهامون رفت و آمد خانوادگی هم داشت افتاده رو مادرم و حالا نکن کی بکن!مادرم هم که پاهاش رو دور کمر ایشون قلاب کرده بود هم داشت زیرش آخ و اوخ می کرد و هم بهش می گفت بسه دیگه هوشنگ جون چقدر منو می کنی! از دیدن این صحنه اول ناراحت شذم ولی چند ثانیه بعد ناراحتی ام جای خودشو به لذت داد و خیلی خوشم اومد که مامانم داره به این قشنگی کس میده و هوشنگ خان هم به این خوبی داره مامان جونمو می کنه!کمی که نگاهشون کردم بی سر و صدا از خونه رفتم بیرون و وقت همیشگی ام برگشتم.مدت کوتاهی پس از این قضیه , پسر همسایه مون که از من سه سال بزرگتر بود و بعضی اوقات هم خودشو بهم می مالوند و من برای بازی پینگ پونگ به خونه اش می رفتم, با من شرطبندی کرد که هرکی امروز ببازه باید هرچی برنده خواست انجام بده و طبعا خودش که بازی اش هم بهتر بود برنده شد و من رو روی همون میز پینگ پونگ دولا کرد و کیر مشتاقش رو در کون باکره بنده جا داد و به خواهش های من هم که می گفتم آخ دردم گرفت و ولم کن اصلا محل نگذاشت و بعد از اون روز هم مدام منو می برد خونه شون و همین داستان رو داشتیم و پس از مدتی هم من رو به برادر کوچکترش و همینطور دوست صمیمیش هم داد و اونها هم ازم لذت می بردند و منهم از اینکه میدیدم چطور باعث لذتشون شدم خوشم میومد و به خودم و دهنم و کونم افتخار می کردم!این موضوع یه جند سالی ادامه داشت تا اینکه از اون محل رفتیم و دیگه اون ارتباط ها قطع شد.

مشغول کس مالی بوده!

خاطره بعدی که می خواستم براتون تعریف کنم به همسرم بر می گرده.همسرم قدش 170 است با پوست سفید و بدن توپر موهایی مشکی و بلند و چهره ای زیبا و لوند.من همیشه از اینکه همسرم با لباسهای آزاد بگرده و مردها دیدش بزنند خوشم می اومد و ساناز(همسرم) هم حسابی پایه بود و چون رقصش هم خوب بود, تو مهموتی ها هم بیشتر توجهات به اون بود!یک شب که پسر عمه خانمم رو با زن و بچه اش برای شام به منزلمون دعوت کرده بودیم پس از شام ساناز رفت آشپزخونه و وسر عمه اش هم دو تا ظرف کثیف رو برداشت و رفت آشپزخونه و من و خانمش هم مشغول صحبت از این ور و اون ور بودیم تا پس از چند دقیقه که من هم چند تا طرف رو برداشتم رفتم آشپزخونه(بخاطر قدیمی بودن خونه آشپزخونه مون هم فقط یک در داره و اوپن نیست) که دیدم پسر عمه ساناز از پشت اون رو بغل کرده و دستاشم یکی داخل پیرهن زنمه و داره سینه اش رو میمالونه و دومی هم تو دامنش که اونهم حتما مشغول کس مالی بوده

دستاشم یکی داخل پیرهن زنمه و داره سینه اش رو میمالونه

از دیدن این صحنه سکسی هم جا خوردم و هم خوشم اومد و بدون گقتن حرفی از آشپزخونه بیرون اومدم و کمی بعد هم بترتیب وسر عمه و ساناز جانم بیرون اومدند و خیلی عادی رفتار کردیم.شب موقع خواب هم زنم گقت فکر نکنی که من تقصیری داشتم و همش تقصیر پسر عمه پر رو و بی حیا ام است و اینکه اون بخاطر ترس از آبروریزی مجبور بوده نه مخالفتی بکنه و نه سر و صدایی! منهم زنم رو بوسیدم و گفتم عزیزم هر اتفاقی هم که بیفته من بهت نهایت اطمبنان رو دارم و تو از هیچی نگران نباش.

کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر

From:
Date: January 3, 2020