این جنده بازیا
سرم از مستی دیشب سنگین بود و کسم هنوز میسوخت… به سختی چشمامو باز کردم. لادن از اینه ی دراور نگاهم کرد و یهو پقی زد زیر خنده
با صدای دو رگه از سیگار دیشب و خواب نصفه نیمه گفتم:
-دیشب خیلی ابرو ریزی شد؟
در حالی که سعی میکرد از خنده ریسه نره گفت: خیلیییی، تو باغچه تگری زدی، یه جا با سر داشتی میخوردی زمین. بعدم بلیزتو کندی و بهش گفتی بیا اتاق، تا صبحم که جیغ زدی…
از حرفاش سر دردم بیشتر میشد. حالت تهوع هم چاشنیش شده بود. خدایا این جنده بازیا چی ان. کی گفت من انقد مشروب بخورم. من اصلا به این پسر نگفته بودم اپنم…
نمیدونستم چجوری برم از اتاق بیرون. پرسیدم کجاست که لادن گفت رفتن صبونه و جوجه واسه ناهار بگیرن.
_دیگه چیکار کردم؟ تو مگه مست نبودی چطوری یادته همه چی
-خوب نمیدونم اممم نه منم همه چی یادم نیست
نگاهشو ازم میدزید بیخودی پاهاشو رو هم تاب میداد هر دومون خوب یادمون بود ولی خجالت میکشیدیم بگیم من لعنتی
لادن تام بوی بود. چهره ی جذاب، رفتارای تقریبا پسرونه و شر و شیطون تیپای گنگ ولی احساسات دخترونه، بهترین دوستم بود، صمیمی ترین دوستم، یا بهتر بگم تنها دوستم
سینه هام تو دستش
وقتی تنها بودیم همیشه دست میکرد توی سینه هام و باهاشون بازی میکرد، حتی جلو مامانش، نه حالتی که یاد لز بیفتی مسخره بازی منم عین هر ادم دیگه ای که به عضو جنسیش دست بزنن حشری میشدم اما به روی خودم نمیاوردم. میگفت چند سال دیگه خودم میگیرمت و هی از کون میکنمت ولی این شوخیا بین دخترا عادیه بیشتر از شوخی نیست
هردومون اپن بودیم اینبار با هزار بد بختی و پیچوندن خونه با دوس پسرامون دوروزه اومده بودیم شمال که من بی جنبه عین خر مشروب خوردمو به دوست پسر دادم و بد تر از همه من از صمیمی ترین رفیقم لب گرفتم و حالا هردو سعی داشتیم بگیم یادمون نیست و مست بودیم.
اواسط بهمن ماه ۹۵ برف سنگینی میومد. بهش زنگ زدم و گفتم شب بیاد پیشم کسی نیست. با یه پاکت سیگار و هله هوله اومد و اخر شب کنار شومینه خوابیدیم.
_وای تو چجوری با سوتین خوابت میبره درش بیار
درش اوردم میدونستم میره تو سینه هام. از شمال به بعد یه جور دیگه منو میمالید. نه به شوخی و واسه قلقلک عین یه پسر جذاب حرفه ای سینه هام تو دستش بود و من خیس اب بودم واسه اولین بار سینه ی کوچولوشو دستم گرفتم. هردومون خندیدیم و گفت دیوس فقط من اجازه دارما
داشتم میخندیدم که یهو نوک درشت سینمو گذاشت دهنش خدایا چجوری میشد دلم نخواد
بعد چند ثانیه سرشو اوردم بالا و لباشو با لبام گرفتم انگار بعد این همه سال دوستی تازه کشفش کرده بودم. حرکاتمون تند و پر هیجان بود. لاغر و سبک تر از من بود و اومد روم. دستم یه راست از پشت رفت تو شرت و کسش
_میخوام واست بخورم لادن
_من میخورم اول
رفت پایین، زبونش فرقی با زبون دوس پسرام نداشت ولی اینکه یه موجود ظریف تر از خودم با موهای بلوند داره کسمو قورت میده فکرشم دیوونم میکرد
محکم لیس میزد و همزمان سینه هامم سعی میکرد بماله ناله میزدم نا نداشتم دیگه جیغ بکشم.
گفتم بیا نوبت منه ولی بی توجه رفت اشپز خونه و با یه خیار از ظرف میوه برگشت.
_از سر شب همش دارم این خیارو تو کست میبینم جنده ی من
دیدی بلاخره کردمت
کسش کوچیک بود
خیارو میکوبید تو لب میگرفتیم. ارضا شدم ولی ول کن نبود.
_جوووون دوس داری؟ خوبه؟
من تو سکس کم حرف میزنم و فقط با چشمام میگفتم اره
خیارو کشید بیرون و نشست رو دهنم
کسش کوچیک بود با لبه های بیرون زده و چوچول گنده. داغ داغ داغو نرم و لیز
با دل و جون واسش میخوردم، نه عین کیر که تند میخوری ابش بیاد. یه جوری میخوردم انگار نمیخواستم تموم شه. نمیدونم از کجا انقد بلد بود ولی پاهاشو یجوری گذاشت که حالا کسامون روهم بود.
باید تجربه کنید. نمیدونم چجوری بگم چه لذتیه.ناله کردم
نمیخوام تموم شه
نمیخوام
محکم ترین مالید و گفت نمیشت عشقم همیشه با همیم دیگه جوری اورگاسم شدم که رونام از لرزش واینمیستادن
لباشو محکم میخوردم
-لادن توام شدی؟
_اره عشقم اره قربون کس خوش مزت برم
از اون روز سه سال میگذره
هردوی ما فرداش از خودمون بدمون میومد
یک ماه خیلی کم حرف زدیم
کم کم همه چیز مثل قبل شد
نه دیگه حرفی ازش زدیم نه به روی خودمون اوردیم
ولی این سه سال از ته قلبم بازم همیشه دلم اون شبو خواسته کسش که روی کسم تاب میخورد.
کاش به جای دوست فقط پارتنر سکسم بود تا روم میشد بازم بخوام.
کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر