یهو حس کردم دستشو گذاشته رو پاهام اروم لمسشون میکنه
من امیر اهل ارومیه ام متاهلم و سی سالم سن دارم خوش هیکل ورو فرم نیستم ولی چشام رنگی هستش این داستان برمیگرده به سه ماه پیش که برای خونه ی پدرزنم اینا مستاجر جدید اومد که یه زن ۲۴ ساله با شوهرشو یدونه بچش.یهمدت از اومدنشون گذشت که ما فهمیدیم این خانومه با شوهرش مشکل داره و شوهرش اذیتش میکنه ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز سر کوچه تو سوپری محله بودم و هواهم کم کم تاریک میشد یهو دیدم یه جیگری اومد تو سوپر مارکت خداییش اینقد جذاب بود که آب از لب و لوچم ریخت گفتم بزار ببینم سوارش میتونم بکنم که با کلی اصرار سوار شد یه مدت پشت تلفن حرف زدیم و یه دل نه صد دل نسبت به هم حشری شده بودیم وپشت تلفن تا سکس چتم رفتیم اینم بگم من معمولا برا شام میرم خونه پدرزنم اونم هفته ای یه بار اونروز من برای ناهار رفتم خونشون بعد مدت ها در حیاطو که باز کردم دیدم همون دختره یا بهتر بگم اونی که مخشو زده بودم از خجالت فقط از کنار هم رد شدیم نه من بهش گفته بودم متاهلم نه اون به من.اونروز گذشت من هنگ کرده بودم شب دلو زدم به دریا پی ام دادم گفتم منو تو اینهمه نزدیک بودیمو نمیدونستیم گفتم خوب شد راحتتر همو میبینیم گفت زکی خیال خام دیگه تمومش میکنیم این رابطرو منم که دیوونه شده بودم گفتم نمیشه از اون انکار از من اصرار تا یه روز که داشتم میرفتم خونه پدرزنم دیدم داره پیاده میره سمت خونه بوق زدم سوار شد گفت چرا تمومش نمیکنی که من یهو لبامو گذاشتم رو لباش دیدم هیچی نگفت جسارتم بیشتر شد لباشو خوردم دیدم داره همراهی میکنه که یهو حس کردم دستشو گذاشته رو پاهام دتره اروم لمسشون میکنه گفتم بهترین فرصته
یرمو تا ته کردم تو کوسش یه جیغ کوچوله کشید
دستمو بردم زیر بلوزش و از رو سوتینش ممه هاشو فشار میدادم سایزش کوچیگ بود ولی خوش فرم و سفت داشت از حشریت میمرد دستشو از رو شلوار طوری رو کیرم میکشید که داشتم ارضا میشدم بهش گفتم زهره دارم دیوونه میشم گفت لعنتی من خیلی داغم چیکار کنیم که یه فکر بگر زد به سرم گفتم شوهرت کی میاد گفت تا دوازده شیفت شبه تو کارخونه طرقفای یک میرسه خونه گفتم پس برو خونه دخترتو بفرست خونه مادزنم به بهانه بازی با خواهر زن کوچیکم و منتظر من باش اونم گفت باشه و رفت خونه پی ام داد بیا رفته منم ز زدم. به خانمم گفتم دیر میام اروم رفتم تو خونه بعدم خونه ی زهره که راه مشترک بود دررو که باز کردم دیدم یه ست سکسی سیاه پوشیده و منتظرمه تا وارد شدم در و قفل کردم و فوری رفت سراغ لباسام عین وحشیا لباسامو کند و شروع به خوردن لبام کرد طوری رفتار میکرد انگار بار اول بود میدید منم تا دیدم اینجوریه وحشی تر شدم با یه حرکت موهاشو تو دستم گرفتم و کشیدم رو زمین به حالت داگی بعدش دستمو چند بار کشیدم تو کوس کونش بعد بدون مقدمه با یکم تف کیرمو تا ته کردم تو کوسش یه جیغ کوچوله کشید گفت وحشی پاره شدم گفت این اولشه الان جرت میدم طوری تلمبه میزدم که انگار از لپ کونش با شلاق زده بودی که دیدم ارضا شد و بدنش لرزید و از حالت داگی درازکش شد ولی من هنوز وول کار بودم چون تا دیدم موقعیت خوبه قبل اومدن
با انگشتم کونشو ارووم اروم باز کردم
قرص خورده بودم یکم بهش استراحت دادم حدود یه دقیقه بعدش برش گردوندم کیرم رو لباش میکشیدم که دیدم اروم اروم لباشو باز کرد و منم اروم گذاشتم تو دهنش که اونم با چشای بسته داشت کیرمو میخورد اروم خم شدم در گوشش گفتم زهره میخوام کونتو پاره کنم گفت به خدا تا الان ندادم منم گفتم میدونم تو بخاطرم هر کاری میکنی من میخوام از کونم بکنمت گفتم فقط یه شرط اگه نتونستم باید نکنی منم قول دادم همونطور کونشو سمت خودم کردم با انگشتم کونشو ارووم اروم باز کردم اول با یه انگشت بعدش دوتا بلد سر کیرمو وازاین زدم اروم گذتشتم دم سوراخ کونش یکم فشار دادم دیدم از شدت درد داره از زیدم در میره که یهو فشار دادم همش رفت توش دستمم گذاشتم تو دهنش که صداش بالا نره بعد بی حرکت وایسادم تا جا باز کنه بعدشم یه دلی از کونش درآووردم از اون به بعد حداقل هفته ای دوبار میرفتم خونه ی پدرزنم واسه ناهار که بعد از ظهرشم مهمون زهره خانم میشم این داستان کاملا واقعیه
کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر