امیر هستم یه پسر بندرعباسی خونگرم 25 ساله ورزشکار الکل دوست (محبت کنید تا اخر بخونید) تعریف نباشه خوش پوش و خوش صورت خاطره ای که مخوام بگم مربوط به 2 سال پیش برمیگرده اما یه فلش بک میزنیم به سال 89 زمان دبیرستان توی مسیر رفت و برگشت به خونه اشنا شدم با دختری به اسم منا از لحاظ ظاهری خوشگل نبود اما همون موقع هم بدن خوبی داشت شماره دادم بهش و گقتم منتظر تماست ام فرداش اولین تماسو گرفت فکر میکردم دختر ساده ای باشه دل بستم و رفته رفته عاشق شدم(شما ببخشی بچه بودم) یه سالی گذشت کافی شاپ رفتنا پارک رفتنا قهر و دعوا ها ارتباط به خوبی خوب ادامه داشت تا
یه شب دوستم زنگ زد گفت بیا کارت دارم رفتم دیدم یکی از بچه های دبیرستان همراه دوستمه گفتم چی شده گفت فلانی دوست پسر مناس گفتم چیییی برو بابا گفت ب صورت اتفاقی اومد و بهم گفته میخوام بیام محلتون قرار دارم بیا باهام گیج و ویج بودم گفتم تا با چشای خودم نبینم باور نمیکنم اقا پسره رفت سر قرار و از دور مشاهده کردیم دیدم بلهههههههه بو بوی انتقام میومد رفتم جلو منو ببینه وقتی دید پشماش ریخت داد زدم و میگفتم چی برات کم گذاشتم که اینمارو کردی کاش پسره دو قرون می ارزید از این جک و جوادا بود گذشت ب غلط کردن افتادو مام خر… کاری کردم تموم کنه ارتباطشو با پسره حالا
پسره دم در اورده بود هروز درگیری تو مسیر و داستان… یادم میاد سری دوم به دوستم که تا ب حال ندیده گفتم امتحانش کن برام سری پا رو داد جنده خانوم اونجا بود که قطعش کردم ارتباطو با وجودش تو زندگیم فقط خودمو عذاب میدادم…سال ها گذشت از اون محل رفتیم دانشگاه رفتیمو ماشین دار شدیم و بدنسازی رفتیم هیکلی ب هم زدیم تا 95 تو هوای شهریور ماه بهمراه دوستم نشسته بودیم ابجو میخوردیم دوس دخترش زنگ زد گفت بریم مرکز خرید خرید دارم من توی پیاده رو معبد هندوها (بندریا و کسایی که اومدن میدونن کجاس) دیدمش تو مستی بهش گفتم زنگ بزن منو خط ام و داری؟ گفت نه گفتم هنوز همونه از 16 سالگی یه خط دارم تا الان که 25 سالمه دیدم یادش نیست ایستادمو برگشتم سمتش گفتم بهش گفت چ بو الکلی میدی مشروبی نبودی گفتم شدم
گذشت و ارتباط از سر گرفته شد سری حرفای سکسی جک های سکسی رو کشیدم وسط اول ادا تنگ هارو در میاورد تا اینکه موقعیت خالی مهیا شد رفتم همراش اوردمش خونه ریختم برا خودم خوردم گرم شم دیدم گفت منم میخوام گفتم نخوری بهتره گفت چرا گفتم ممکنه پاهات اذیت شه گفت ینی چی دیونه درد میگیره ینی؟ گفتم نه لنگات وا شه زد به شونمو سرشو گرفتم لب گرفتیم خوابوندمش رو کاناپه و لب و سینه مالی سینه هاش 70 میشد کونش عالی باشگاه میرفت خوب بود بغلش کردم اوردمش تو اتاقم شلوارشم کشیدم پایین کسش ترکیده بود سر کیرم و گذاشتم گفت وقتی اومدی خاستگاری میتونی بکنی اینجارو گفتم جهنم وضرر از کون کردمش اول داگ استایلی بعد چندین تلمبه خوابیدم بهش گفتم بشین روش پوزیشن بعد دادم بالا پاهاشو وسظ تلمبه زدنا بهش گفتم نگفتم لنگات وا میشه خندیدمو بهش گفتم دوباره داگ استایل شو صدای شالاپ شلوپ کل خونه رو برداشته بود داد هم که میزد حس خوبی بهم دست میداد حس کردم میخوام ارضا شم شدید