0 views
انگار خیانت ساناز به شوهرش، برای من لذت خاصی داشت. وقتی ساناز لباسش رو عوض کرد و وارد سالن شد، نگاه همه به سمتش رفت. یک پیراهن مجلسی کوتاه زرشکی تنش کرده بود. از بالا، خط سینههای متوسطش و از پایین، رونهای تو پُر پاهای سکسیش دیده میشد. حتی احساس کردم که کیرم از دیدن این تیپ خیلی سکسی ساناز، داره بزرگ میشه. وقتی نشست کنار علیرضا، حتی میتونستم شورت سفیدش رو هم ببینم. پاش رو انداخت روی پاش و به تعارف آرشام، یک جام شراب برداشت
ازش خواست تا با هم برقصن. دقیقا جلوی من بودن و موقع رقصیدن، آرشام واضح و علنی، قسمتی از لباس ساناز رو بالا داد و کونش رو لمس کرد. طاقت نیاوردم و کیرم بالاخره بزرگ شد. تو دلم غوغا بود و تصور سکس ساناز و آرشام داشت من رو دیوونه میکرد.
به صورت خونسرد و سرد آرشام نگاه کردم و هیچ جوابی نداشتم که بهش بدم. چونهام رو گرفت توی دستش و گفت: «اگه قرار بود غیرتی بشی، تا حالا صد بار شده بودی. خودت هم یک کرمی داری که فقط نگاه میکنی. تازه گاهی حواسم هست که با کیرت هم ور میری. در جریان باش که به خواهرت هم گفتم. امشب قراره علیرضا رو بفرستم دنبال نخود سیاه. به علیرضا میگی که پیش خواهرت میمونی. وقتشه تکلیفت رو روشن کنی. یا طرف خواهرت باش یا اون شوهر خیکی و حال به هم زنش.»
نفسم توی سینهام حبس شد و گفتم: «به خواهرم چی گفتی؟»
آرشام پوزخند زد و گفت: «که انگار بدت نمیاد جندگی خواهرت رو ببینی
Date: November 30, 2021