من نفسم و ۲۳ سالمه. قدم ۱۶۰ و وزنم ۵۰. هیکلم نسبتا لاغره. بدنم سفید. ممه هام خیلی بزرگ نیستن ولی دوست پسرم عاشقشونه چون میگه خیلی سفیدن و نوکشون صورتیه و اینکه سفت بالا وایمیسن دیوونه ش میکنه 🙂 من و دوست پسرم ۵ ساله با همیم. مدتی که تهران دانشجو بودم آخر هفته ها همیشه شب میرفتم خونه ش و با هم رابطه داشتیم. ( سکس نداشتیم ولی هر کاری دیگه ای که بشه رو کردیم ). از وقتی دانشگام یهو به خاطر کرونا تعطیل شد و من برگشتم شهر خودم به مدت ۱ سالو نیم نتونستیم همو ببینیم. این مدت هر روز و هر لحظه ش با هم حرف میزدیم و هر بار که سکس چت میکردیم بهم میگفت خیلی پشیمونه که مدتی که من تهران بودم منو از کس نکرده و بار بعدی که ببینه حتما میخواد که شب تا صبح و صبح تا شب روم تلمبه بزنه. تا اینکه سه روز پیش من به خاطر وقت دکتر باید تنها پامیشدم میومدم تهران. خیلی دلم براش تنگ شده بود و میدونستم که اگر برم خونه ش قرار نیست یک ثانیه هم بدنمون از هم جدا شده. قشنگ ترین لباس زیرم پوشیدم. قشنگ ترین آرایش رو کردم. بهترین عطرمو زدم. کل بدنمم لوسیون زدم که نرم بشه و بوی خوبی بدی. و چون یک سال هست که لیزر میرم یک دونه مو هم رو بدنم نبود. قرار بود من که کلید دارم خودم برم خونه ش و اون عصر ساعت ۵ که از سر کار بر میگرده من خونه باشم. خلاصه من رفتم خونه ش. یه تاپ لیمویی تنگ و یه شرتک مشکی خیلی کوتاه پوشیدم. براش شام درست کردم و نشستم پای سریال Sex education تا دوست پسرم بیاد خونه. ساعت ۵ و نیم اینا بود که کلید انداخت به در و اومد تو. پاشدم رفتم به استقبالش خواستم مثل همیشه اول بهش ست بدم بعد بغلش کنم که یهو یه دستش آورد سمت گلوم و با یه دست دیگه ش از کمرم هلم داد به دیوار. با اینکه کمی هول شدم ولی باهاش همراهی کردم چون خودمم خیلی حشری بودم و دلم میخواستش. اون با یه دستش محکم گلوم گرفته بود و لبامو داشت با ولع میبوسید از طرفی هم با اون یکی دستش کمرمو نوازش میکرد. وسط بوسه سرمو یه کم جابه جا کردم که بتونم حرف بزنم. خندیدم گفتم دیوونه سلام نکرده شروع کردی خیلی دلت میخوادا. دستش گذاشت رو لبم گفت خفه شو. و دوباره با ولع بیشتر شروع کرد به بوسیدن گلوم. چشماش از شدت حشر قرمز شده بود و مثل همیشه با لطافت باهام رفتار نمیکرد. با اینکه این رفتارش برام تازگی داشت اما حس کردم خشن بودنش رو هم دوست دارم. بعد دستش از زیر تاپم رد کرد برد داخل و سینه هام رو محکم چنگ زد. هی لب و گردنم رو میخورد و هی سینه هام رو چنگ میزد و انقدر اینکارو با ولع و شدت انجام میداد که من ناله م بلند شد. از ناله های ریز من انگار عطشش بیشتر شد. یه کم رفت عقب خیلی سریع و هول هولکی کتش و پیرهنش رو درآورد. منم با دیدن تن رو فرم و ورزیده ش هی بیشتر و بیشتر داغ میشدم. بعد اومدم جلو زانو زد شروع کرد با بوسیدن و مالیدن کسم از رو شرتکم. گرمای زبون و نفساش که به کسم خورد واقعا دیوونه شدم. چنگ زدم به موهاش و سرشو محکم تر فشار دادم به خودم. اونم استقبال منو دید اروم شروع کرد شرتک و شرتمو با هم از پام در آوردن. بعد با فشار دست یه کم پاهامو از هم باز کرد که بتونه راحت تر کارشو بکنه. شروع کرد با شدت خیلی زیاد کسم رو خوردن. هی زبونش خیس میکرد و میکشید رو کوسم. از پایین به بالا هی لیس میزد و میخورد. منم ناله هام هی بلند تر میشدن و حس میکردم دیگه توان ایستادم رو پاهام رو ندارم. لرزش پاهام رو که دید بلند شد منو بغل کرد و همزمان که شروع کرد به بوسیدن لبام راه افتاد به سمت اتاق خواب. بعد منو پرت کرد رو تخت و شروع کرد به در آوردن شلوار خودش
قبلا بهش گفته بودم که عاشق اینم شرتشو خودم در بیارم و کیر بزرگش رو در از داخلش بیارم بیرون اومد کنار تخت وایساد گفت نوبت توعه. منم همینطور رو تخت به شکمم خوابیدم و خودمو کشیدم سمت کمرش. اول یه کم کیرش که داشت شرتشو پاره میکرد مالیدم. بعد شرتش در آوردم و سریع سر کیرشو یه بوس خیس و طولانی کردم. از قبل بهم گفته بود که این کارم دیوونه ش میکنه. یه آه حشری کشید و گفت نفس این دفعه کارت ساخته ست. یه کم دیگه من سر کیرشو بوس کردم و لیس زدم. تا خواستم کامل بکنمش دهنمو ساک بزنم، خودشو کشید عقب و رفت از داخل کیفش یه چیزی در آورد. اومد جلو گفت نفس میخوام این دفعه بگامت. من اول ریز خندیدم فک کردم شوخی میکنه بعد دستشو نگا کردم دیدم داره کاندوم باز میکنه. گفتم نه دیوونه نشو بابا بزار برات بخورم تو که خیلی دوست داری برات ساک بزنم. میدونی که من میترسم یهو حامله بشم چی ؟ گفت به جهنم فوقش یه بچه تو شکمت میکارم میام خواستگاریت. دیدم نه میخنده نه اصلا ذره ای نرمش نشون میده. خواستم از رو تخت پاشم فهمید دستمو گرفت و محکم منو کوبید به تخت و خم شد روم. گفت نفس میدونی چقدر دوست دارم و چقدر منتظرت موندم. واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم. اینو گفتو و منتظر جواب من نموند. تاپ و سوتینم که هنوز تنم بودن رو سریع در آورد. من مقاومت نکردم چون از طرفی داشتم از حشر میمردم و از طرفی هنوز جدی نگرفته بودم که واقعا اینکار رو بکنه. چون قبلا هم حتی تا پای کاندوم گذاشتن پیش رفته بودیم ولی اشکای منو که از ترس جاری شده بودن دیده بود دلش نیومده بود تا تهش کیرشو بکنه تو. و عوضش لاپایی زده بود. یه کم ممه هامو مالید و بوس کرد و نوکشو خورد و همزمان با یک دستش هم کسمو میمالید. منم هی ناله میکردم و به خودم میپیچیدم. بعد پاشد بالش رو تخت رو برداشت گذاشت زیر کمرم. پاهامو از هم باز کرد و دوباره خم شد روم. چشمامون رو هم قفل بودن و داشتیم هر دومون نفس نفس میزدیم. گفت نفس راضی ای ؟ من دارم میمیرم برات ولی بازم تو اگر نخوای نمیکنمت. چون لحن این حرفش برخلاف رفتارش خیلی ملتمسانه بود و از طرفی هم من خودمم داشتم از حشر میمردم گفتم آره عشقم من امروز کامل مال خودتم. اینو که گفتم یه نیشخند بامزه ای زد. منم پاهامو کامل از هم باز کردم و سعی کردم کمرمو رو بالش ست بکنم که راحت تر باشم.و بهش گفتم فقط اگر خیلی دردم گرفت تورو خدا تلمبه نزن و ادامه نده. این دفعه رو فقط پردمو بزن. گفت باشه و دست کشید رو کس خیسم و گفت آماده ای. بعد سر کیرشو گذاشت دم کسم و آروم آروم لغزوند داخل. من منتظر بودم که از شدت درد هق هق بکنم. همزمان که کیرش کم کم فشار میداد داخل منم خیلی فشار زیادی رو حس کردم اما دردش غیر قابل تحمل نبود. یه کم طول کشید تا کسم عادت بکنه به کیرش و اونم کامل نکرد تو. کیرش حدودا ۲۴ ۲۵ سانته و خودش میدونست که اگر کامل بخواد بکنه نمیتونم تحمل بکنم. یه کم همون حالت وایساد تا من اوکی بدم. بهش گفتم خوبم میتونی ادامه بدی. اونم کیرشو کشید بیرون و دوباره کرد تو این دفعه کمی محکمتر و من جیغم بلند شد. سرمون روبروی هم بود و داشتیم همو نگاه میکردیم. اون سریع دستش آورد جلو دهنم گفت ساکت شو نفس بزار حال کنیم. قول میدم خوشت میاد. بعد همونطور که دستش رو دهن من بود شروع کرد به تلمبه زدن. من به زور ناله میکردم و اونم داشت کم کم تلمبه هاش محکم تر میکرد. یه کم که ادامه داد دیگه کامل کسم باز شد و منم شروع کردم به لذت بردن. اینکه برای اولین بار کیرش رو داخل کسم حس میکردم خیلی حس خوبی داشت. یه حس لذت و امنیت. نمیدونم چطوری توصیفش کنم.