سلام خدمت دوستان شهوانی این خاطرات که می خوام بگم برای سه سال پیش هست من تو یه خانواده سه نفری که تک فرزند هستم اما مادر و پدری بس سکس دارم باورم نمیشه اینقدر ادم سکسی باشن هیکل مادرم واقعا بدای کیر راست کردن این خاطره بر میگرده به پنج شنبه شب من غروب بت بچه ها رفته بودیم سالن فوتبال وقتیکه برگشتم ساعت نه بود واقعا خسته شده بودم بعد از مقداری شام خوردن من داخل هال روبروی کولر گرفتم خوابیدم ما خانه ام ویلایی دو بر یه سر این کوچه و یه سر کوچه دیگه قبلا مستاجر داشتیم بعد رفتن دیگه بابام قبول نکرد اون شب من خوابیدم قبلش خوابیدن موقع خوردن شام مامان خیلی به خودش رسیده بود گفتم جای می خواهی بری گفت نه کجا دارم برم یه لباس نیمه لخت واقعا کیرم داشت راست میشد شلوار چسبون کونش داخلش افتاده بود یه سور زده به جنیفر لوپز بعد از خوردن رفتم خوابیدم حدود ساعت دوازده بود دیدم زنگ خورد تو کیج خواب بودم که صدای بابام شنیدم گفتم ولش کن گرفتم بقیه خوابم کردم تو خواب و بیداری بودم که بابام با مامان داشتن حرف میزدن گفت عشقم من برم حمام میام لامپ ها رو خاموش کن بخواب من میام دیدم مامانم داره میاد طرف من منم خودم به خواب زدم دیدم روم پتو کشید ماچم کرد رفت اینقدر که بوی عطر میداد که نگو رفت تو اتاق خوابم که درش قشنگ روبروی هال بود دیدم دراز کشیده روی تشک با یه لباس خواب توری در حال سیگار کشیدن با موبایل ور رفتن باور نمیشد سینه هاش قشنگ تو نور لامپ تیر چراغ برق بیرون پیدا بود کیرم واقعا
راست راست بود بعد از نیم ساعت بابام از حمام اومد بیرون با حوله حمام دیدم اومد طرف مامان یه بوسش کرد گفت بده یه نخ به من جنده خانم تنهایی میکشی تعجب کردم از این حرف مامان گفت عاشق جنده بازیم بعد از دادن یه نخ سیگار خوابید کنارش دیدم مامان با دستش داره با کیر بابام بازی میکنه بلند شد اومد طرف کیرش چه بزرگ بود باورم نمیشد که این صحنه رو میدیدم بعداز با دست بازی کردن دیدم قشنگ داره ساک میزنه چه ساکی همچین ملچ و ملوچ میکرد بعد خوابید لباسش خواب در اورد وای چه سینه ای چه هیکلی دیدم بابا کیر قشنگ تنظیم کرد لای کوس با یه تکون رفت داخل قشنگ عین تلویزون که داری سوپر نگاه میکنی اما من زنده داشتم زید پتو میدیدم واقعا داشتم کیف میکردم بعد از کمی تلمبه زدن گفت سکی بشو وای چهار دست و پا شد چه کونی دوست داشتم برم تو بگم برو کنار من بکونم دیدم قشنگ کیر راهی کوس میکرد چه ناله ای میکرد بعضی موقع هم میگفت بکون توش تندتر جرم بده اه اه اه اونم تندتر میکرد موقع کردن با دستش سینه هاش از زیر میگرفت وای چه حالی میکردن بعد بابام خوابید مامان اومد روش همچین بالا و پایین میرفت که سینه هاش تکون میخورد بعد یه جمله شنیدم پشمام فر خورد گفت جنده خانم کی میشه دوباره با مجتبی بکنمت دوتایی اونم گفت هر موقع که بخواهی جون دوست دارم دوتایی بکنی من جون قربون کیرتون برم دلشتم تعجب میکردم یادم اومد الکی نیست خاله ام اینقدر تو خونه ما هست نگو دوستان سکس گروهی میزنن بعد از تلمبه زدن دوتایی مشغول سیگار کشیدن شدن در همین حال قربون صدقه هم میشدن که مامان گفت مرجان یه لباس زیر خاص خریدی برای هفته دیگه که عقد کنی ریحانه هست بعدش بیان اینجا که بپوشه بابا گفت ایول یه کوس ناز افتادیم واقعا خاله ام مثل مامان هم خوشگلن هم بدنش خوش فرم واقعا جفتشون زیبا هستند شوهر خاله ام ادم واقعا شوخ و با صفا هست من خیلی باهاش شوخی میکنم نگو اینا همه برای اینه که مامان بهش کوس میده اون شب جمعه گذشت با چند دفعه جق زدن من فکر کنم سه یا چهار دفعه جق زدم تا صبح همش تو فکر پنج شنبه هفته دیگه بودم جمعه شب بابام بهم گفت برو از سر کوچه چند تا کباب بگیر بیا پول بهم داد من سوار دوچرخه شدم رفتم بعد از نیم ساعت اومدم خونه از درب حیاطی اومد تو حیاط