گفت شماره خودته گفتم بله رفت من همش تو فکر کونش بودم شب گوشیم زنگ خورد جواب دادم دیدم خودشه
گف چکار میکنی گف سمانه جان روزانه این همه دختر میاد اما مثل تو نیستن برش گردوندم با دستام لنبه هاشو گرفته بودم شروع کردم به لب گرفتن تا لب گرفتم انگاری دکمه شهوتشو زده باشم یه دفعه ۱۰۰درجه تعقیر کرد چنان با حرس لب میگرفت یه دفعه مانتوشو باز کرد یه تاپ مشکی که تا ناف لخت بودبا یه شلوار کشی حریر شیشه ای که خط کسش معلوم بود تاپشو در اوردم سینه های سفتی داشت خوابوندمش روی میز شروع کردم به خوردن سینه هاش که داشت چنگ میزد کمرمو امینطور که امدم پایین رسیدم به شلوارش و شلوارو کشیدم پایین شورتم پاش نبود یه کس سفید تپل تا دیدمش شروع کردم به خوردن چنان میخوردم که داشت جیق میزد دیگه