0 views
شب خونه اومدیم و اولین بار بود که اونقد حشری بودم. سریع شام خوردیم و چای خوردیم و یساعت بعد تو تخت رفتیم.
ازش پرسیدم: لیدا امروز پسرا نامرد زیادی دیدت میزدن. واقعا چقد بی فرهنگن مردم.
لیداخنده موذیانه ای زد و گفت: حسام کوص نگو دیگه.فیلم بازی نکن.
گفتم یعنی چی؟؟
گفت من میدونم تو توکونت عروسیه زنتو دید بزنن. تازه پیشنهاد جنابعالی بود کوص و کونمو بیرون بندازم ها یادت که نرفته
راستش منم دیدم ادا و اصول دراوردن فایده نداره
گفتم ای پدرسوخته. حالا پس مث ادمیزاد بگو چی دوس داری تا منم بگم چی دوس دارمـ. گفت معمولا اولا شوهرا میگن تا رو زنشون باز شه.
گفتم از دوس پسر سابقت و کون دادنهات بهش بگوـ
خندید و گفت: ای به چشم ـ
کیرش خیلی کلفت بود ـ کمرش عین اهن بود و راحت نیم ساعت میکرد منو ( ظاهرا بیشرف قرص و اسپری زده بود و به جون کون زن من افتاده بود) همین کارا رو میکنن که شوهرا بدبخت زنها باید سعی کنن خودشونو به اونا برسونن
منم کیرم عین فولاد شده بود و چکه چکه آب ذوق ( اب اشکی شهوت) ازش میومد.
نوبت من رسید لیدا گفت : حالا تو بگو از اون چیزایی که تو مغز خرابته.
گفتم دوس دارم زنم جلوم کوص بده.
خندید و گفت دیوونه ای؟؟؟ گفتم شاید.
راستش لیدا خیلی تصورمیکنم یه کیرکلفت تو کوصته و داگی میکنتت و منم نگا میکنم.
یلحظه فک کردم لیدا بدش میاد. اما اروم که به کوصش دس کشیدم دیدم خیسس خیسس شده بود عین شیلنگ اب ازش میومد. فهمیدم زن جنده ی منم اتیش زیر خاکستر بوده!!!
لیدا گفت حسام من دوس دارم همزمان دوتا مرد سینه هامو بخورن، بعد یکیشون بره کوصمو بلیسسه… اما سکس نکنیم.
گفتم عشقم اگه قول بدی دختر خوبی باشی میتونیم انجامش بدیم.
جیغ اروم کشید و باهیجان گفت جدی؟؟
با خونسردی گفتم خب اره ـ.
خلاصه اونشب یه سکس مشتی کردیم
تا چن روز خبری نبودـ تا اینکه یکی از دوستای دبیرستانم رو تو خیابون دیدیم. باهم شماره رد و بدل کردیم.
یکهفته بعدش بهم زنگ زد و گفت میخام بیام بشم مهمونتون. گفتم قدمت روی چش
م.
شبش به لیدا گفتم: میخایی با دوستم فانتزی ت رو پیاده کنیمـ اونم که باز طبق معمول کوصش خیس خیس شده بود گفت اره. قبول کرد.
Date: November 28, 2021