توی حمومم تن همو مالیدیم
اسم من الهامه. 24 سالمه و عضو یه خانواده مذهبی هستم یه داداش دارم و با پدر و مادرم زندگی میکنم. خانواده ی ما از اون مذهبی های درجه یکن تا برم دانشگاه نمیتونستم حتی صورتمو تمیز کنم و همه مسخرم میکردن. توی خونه نه من و نه مامان جز لباس گشاد و بلند نمیپوشیم. هیچوقت آستین کوتاهم نپوشیدم توی خونه. همه رفت و آمدام کنترل میشد و تنها تعریفی که از رابطه و پسر شنیده بودم فقط از دوستام بود. از طرفی خانواده دوس داشتن زود شوهرم بدن ولی من طفره میرفتم و روی هر خواستگاری یه عیبی میذاشتم. دوس داشتم قبل از ازدواج یه سری چیزها رو تجربه کنمو به خاطر آزاد شدنم از این زندگی دلم نمیخواست خودمو اسیر شوهر کنم. این مدل زندگیم ادامه داشت تا یه همسایه جدید برامون اومد. یه زن و شوهر جوون که اونا هم به ظاهر مذهبی بودن. خانوادم خیلی روی دوست هام حساس بودن ولی بعد از یه مدت خانوم همسایه جدیدمون که ساحل اسمش بود دل مامانمو به دست آورد و مامان اجازه میداد تا شب که شوهرش میاد پیشش باشم کمکش کنم و چون دستپختش خوب بود ازش آشپزی یاد بگیرم. ساحل خانواده سنتی داشت ولی بعدا فهمیدم وقتی با شوهرش بیرون میرن یا مسافرت میرن هرجور دوس داره لباس میپوشه. اون منو کامل درک میکرد. خورد خورد جواب همه سوالامو میداد. راحت از سکسش با شوهرش برام تعریف میکرد. فیلم سوپر برام میذاشت تا ببینم و میگفت نباید اینجور چیزا برات عقده باشه. منو دکتر زنان برد با خودش و اونجا بود که فهمیدم پردم حلقویه و میتونم بدون اینکه آسیب ببینه سکس کنم ولی نه روشو داشتم نه با شرایط خانوادم موقعیتشو که دست از پا خطا کنم. یه روزم گفت پاشو بریم آرایشگاه. فکر کردم میخواد موهاشو رنگ کنه ولی وقتی رسیدیم فهمیدم میخواد اپیلاسیون کنه. منو با خودش برد توی کابین و لخت شد تا آرایشگرش بیاد. من محو هیکلش شده بودم هیچوقت هیچکسی رو از نزدیک لخت ندیده بودم. ساحل نگاه های منو میفهمید ولی هیچی نمیگفت. آرایشگرش اومدو تنشو موم انداخت و شروع کرد. گفت چرا این دوستمونو معرفی نمیکنی؟ چرا با خودت آوردیش توی کابین؟ ساحل گفت: این همون الهام جونه که بهت گفته بودم با آیدا جون(مدیر سالن) هماهنگ کردم چون بار اولشه بیاد ببینه درد نداره ترسش بریزه. من که گیج شده بودم فقط داشتم کنده شدن موهای تن ساحلو میدیدم. تموم که شد کارش گفت نوبت توئه بدو در بیار لباستو. من که انگار مسخ شده بودم سریع لباسامو درآوردم. گفت بجنب شرتتم در بیار بخواب به پشت. من تا حالا جلوی مامانمم لخت نشده بودم ولی انگار گوش به فرمانش بودم. درد وحشتناکی رو داشتم تجربه میکردم ولی دم نمیزدم حتی جرئت نداشتم به خودم نگاه کنم. تا اینکه گفت تموم شد پاشو لباس بپوش بریم. از آرایشگاه که بیرون رفتیم به ساحل گفتم چرا منو توی عمل انجام شده میذاری اونجا روم نشد هیچی بگم زشت بود دستش خورد به اونجام. ساحل خندیدو گفت دختر تو 24 سالته بعد میگی اونجام خیلی کارا هست که باید تجربش کنی. رفتیم خونه و سریع لباساشو درآورد و خوابید روی تخت گفت بیا روغن بچه بزن به تنم که جوش نزنم.
جای سینه هاش و کسش خالی بود
پشت خوابیده بود رفتم روی تخت که گفت اینجوری میخوای بیای لباساتو در بیار روغنی میشه بعد از منم نوبت خودته. هیجان همراه با استرس داشتم دستام میلرزید. انقد ساحل برام عزیز بود که نمیتونستم جلوش مقاومت کنم. لباسامو درآوردم با شرت و سوتین رفتم روی تخت. روغنو پشتش ریختم و راحت کل پشتشو با روغن بچه ماساژ دادم. آروم از کمرش پایین اومدم کونشو ماساژ میدادم که لاشو باز کردو گفت سوراخمو یادت نره. حس عجیبی داشتم. پشتش که تموم شد برگشت سینه هاش از من بزرگتر بود چشماشو بسته بود شکمشو که ماساژ دادم گفت سینه هامو جا انداختی گفتم آخه اونا رو که موم نزده گفت کل بدنمو روغن بزن حرف گوش کن. وقتی سینه هاشو میمالیدم لبشو میگزید خیلی ادامش ندادم. گفتم اونجاتم بزنم گفت اسم داره گفتم خب روم نمیشه خودش دستمو گذاشت روی کسش و گفت کسمو بمال انقد که خیس بشم منم شروع کردم گاهی انگشتمو تو میبردم و داشتم یه حس تازه رو تجربه میکردم دوس داشتم این حالو. ساحل یهو پاشد منو برگردوند خودش سوتینمو باز کردو شرتمو از پام درآورد گفت میبینم که خیس شده شرتت. کلی خجالت کشیدم گفتم ببخشید. گفت خجالت نداره که با روغن بچه به جون تنم افتاد. اول پشتمو بعد که برگشتم سینه هامو ماساژ میداد خیلی دوس داشتم این حالو کم کم نفسام مدلش عوض شده بود و صدام بیشتر شبیه آه و اوه شده بود سراغ کسم که رفت چند ثانیه ای بیشتر طول نکشید که لرزش خفیفی توی تنم حس کردمو یهو انگار یه آرامش خاصی بم دست داد.
شل شدم. ساحل پاشد و رفت سمت حموم. اون روز توی حمومم تن همو مالیدیم ولی وقتی خواستم لباشو بوس کنم جلومو گرفت. گفت الهام من لز نیستم فقط برای اینکه تو یه تجربه قشنگ داشته باشی این کارو کردم بهتره دیگه ادامش ندیم و من که تازه با یه دنیای جدید آشنا شده بودم بعد از بیرون رفتن اون از حموم یکم با خودم ور رفتم ولی کارساز نبود دلم یکیو میخواست که اونجا همرام باشه دخترو پسرش فرقی نمیکرد ولی حیف که دستم به هیچ جا بند نبود.
اون روز گذشت. هر از چندگاهی که از سکسش با شوهرش تعریف میکرد حالم حسابی خراب میشد یه روز گفتم کاش جای این تعریفات میتونستم سکستونو ببینم. ساحل گفت: من که مشکلی ندارم اتفاقا دوس دارم چندتا عکس از سکسمون داشته باشم تو بیا ازمون عکس بگیر. گفتم آخه نمیشه که مامانم نمیذاره وقتی شوهرت خونست بیام. گفت: من میگم امیر زود بیاد خونه تا تو بتونی باشی. فقط من میخوام به امیر بگم زیرش نزنی ضایع بشم. من که خیلی وقت بود توی تصوراتم به سکسشون فکر کرده بودم و داشتم به آرزوم میرسیدم گفتم نه مطمئن باش. روز موعود رسید من پیش ساحل بودمو حسابی کمکش کردم خودشو آرایش کنه و آماده بشه. وقتی لباس سکسی قرمز رنگشو که جای سینه هاش و کسش خالی بود تنش کرد منم دوربینو آماده گذاشتم و رفتم مانتو و شالمو سر کنم. ساحل قاه قاه زد زیر خنده گفت تو میخوای سکس ما رو ببینی بعد با مانتو و روسری. گفتم روم نمیشه تا حالا هیچ مردی جز محارمم موهامو ندیدن. گفت: الان امیر محرم ترینه توئه منو برد یه تاپ تنم کردو یه دامنم پام کرد گفت حالا اونجوری شدی که دوس دارم. با اینکه لباس تنم بود حس میکردم لختم. از خجالت داشتم خیس عرق میشدم گفتم من توی این یکی اتاق میمونم تا شما آماده بشین. ثانیه ها نمیگذشت انقد هیجان داشتم مرتب توی اتاق راه میرفتم. صدای اومدن امیر اومد. شاید ده دقیقه ای از اومدنش گذشته بود که ساحل صدام کرد. اومدم از اتاق بیرون و سمت اتاق خوابشون رفتم امیر سمتم اومدو دستشو دراز کرد باهاش دست دادم اولین مرد غریبه ای که تنش به تنم خورده بود. من سریع رفتم گوشه ی اتاقو از ویزور دوربین حرکاتشونو نگاه میکردم. حرارت اتاق بالا رفته بود. تنشون توی هم گره میخورد و من از زوایای مختلف نظاره گرشون بودمو عکس میگرفتم. وقتی ساحل کیر امیرو از توی شرتش درآورد قبلم یه لحظه ایستاد انگار.
نوک سینه توی دهنم گذاشتمو شروع کردم میک زدن
ولی من که از این فاصله نزدیک داشتم میدیدمو خیلی هواییم میکرد. سعی کردم حسمو بروز ندم جلوی لنز دوربینم داشت براش ساک میزد. ساحل گفت هرجا فرممون بده خودت بیا درستمون کن چندتا عکس از ساک زدنش گرفتم ولی به دلم نمیشست. گفتم آقا امیر با این زاویه کل صورت ساحل گرفته میشه. ساحل گفت خودت بیا جلو دوربینو کنار گذاشتم سمتش رفتم. انگار حیام از بین رفته بود و مثل یه عکاس حرفه ای رفتار میکردم. یکم تن امیر رو کج کردم دستمو سمت صورت ساحل بردم. زاویه اشو تغییر دادم با همون فرمی که ساخته بودم کیر امیر که از دهن ساحل بیرون اومده بودو با دست به سمت دهنش هدایت کردم جوری که زاویه بهم نخوره. یه لحظه به خودم اومدم من داشتم چیکار میکردم. لذت عجیبی داشت. وقتی عکسمو گرفتم انگار حال اونا هم با کار من خراب تر شده بود. ساحل گفت: بیا اینجا بخواب میخوام از لحظه ورود کیر امیر توی کسم از زاویه پایین عکس بگیری. من خوابیدمو اونا زاویه اشون رو نسبت به من تنظیم کردن من عکسمو گرفتم ولی اونا دیگه مشغول شده بودن. بالای سرم خیمه زده بودن. نمیتونستم بدون اینکه مزاحمشون بشم جامو عوض کنم. دوربینو کنار گذاشتمو سعی کردم لذت ببرم. امیر داشت توی کس ساحل تلنبه میزدو من خودمو جای ساحل تصور میکردم. ناخودآگاه دستم سمت شرتمو بردمو شروع کردم با خودم ور رفتن. اونا که از پوزیشنون خسته شده بودن یهو فاصله اشونو با من کم کردن. ساحل روی من خوابیده بود. صورتم بین سینه هاش بود و تماس پاهای امیرو با پاهام حس میکردم. از ترس اعتراض ساحل هیچکاری نمیکردم با اینکه دلم لک زده بود برای خوردن سینه هاش. توی این حال دستای امیرو روی پاهام حس کردم. دامنم که بالا اومده بودو آروم کنار زد و دستشو به شرتم رسوند و منو توی مالوندن کسم همراهی کرد. نمیدونستم داره چی پیش میاد. میترسیدم ساحل بفهمه و دعوا راه بیفته. حالم خیلی خراب بود دیگه کنترلمو از دست دادم و نوک سینه ساحلو توی دهنم گذاشتمو شروع کردم میک زدن. آه و اوه ساحل چند برابر شد بعد از چند لحظه خودشو پایین کشیدو شروع کرد ازم لب گرفتنو و دستشو از توی تاپی که تنم بود تو بردو سینه هامو میمالید. بعد از روم اومد کنارو منو از جام بلند کرد. تاپمو با کمک امیر از تنم درآورد. حالا دیگه میدونستم همه چی هماهنگ شدست. امیر سمتم اومدو لباشو روی لبام گذاشت. لذتی که وصف کردنی نیست داشتم. خیلی حرفه ای تر از ساحل لبامو میخورد بعد سراغ سینه هام رفت و بعدم با یه حرکت دامنو درآورد وقتی داشت کسمو میخورد ساحل براش ساک میزد. امیر خواست کیرشو توی کسم کنه که ساحل مانع شد. گفت زیادیش میشه. همیشه دوس داشت بهم ضد حال بزنه. من که گستاخ شده بودم سمت کیر امیر رفتم. هرچی از ساحلو فیلما دیده بودم پیاده کردم تا بتونم خوب کیرشو بخورم اولش خیلی سخت بود ولی راهشو پیدا کردم انقدر ادامه دادم که امیر کیرشو از دهنم درآورد و منو خوابوند با شدت آبشو روی سینه هام خالی کرد. من که تازه به خودم اومده بودم فهمیدم چه گهی خوردم. حالم از خودم بهم میخورد نمیتونستم به چشمای ساحل نگاه کنم. توی این وضعیت بودم که ساحل دستشو انداخت دور گردنمو با مهربونی گفت تجربشو دوس داشتی؟ سرمو انداختم پایین لپمو بوس کردو گفت از این به بعد جنده خودمی
کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر