من 25سالم بود و دختر عمه وکیلم 10سال از من بزرگتر بود که مجرده و از نظر ظاهر هم سن خودم نشون میده که چشم و ابرو مشکی و سینه و باسن گرد و
سکسی داره، اون تهران زندگی میکنه و من خوزستان
جریان از اونجا شروع شد که خاطره 1پرونده خوزستان گرفت و هر موقع میومد دنبال پرونده میومد خونه ما و من همه جا باهاش میرفتم و خیلی باهم راحت بودیم اما هیچ وقت جرات نمیکردم بهش پیشنهاد سکس بدم، خوش هم فهمیده بود که بهش نظر دارم و توی صحبتاش گفته بود باکسی دوست نیست که بعدا معلوم شد خاطره 10سال با 1نفر دوست بوده و به اسم ازدواج پردشو زده 1بچه هم انداخته و آخرسر هم ولش کرده، خلاصه سر 1مسئله بین ما بهم خورد جوری که دیگه جواب تلفن منو نمیداد 1سالی همینطور بود تا عروسی خواهرم که با خواهرش و مادرش امدن خونه ما و کدورتا فراموش شد و منو اون دوباره باهم رابطه قویتری برقرار کردیم، 1شب منو اون جلوی تی وی با فاصله خوابیدیم و دست همو گرفته بودیم و دست همو ماساژ میدادیم بهم گفت میخوای مخ منو بزنی؟ نفسم بالا نمیومد، شروع کردم به کس شعر گفتن که رفتارات مثل خودمه… ساعت 4صبح برای اولین بار لپشو بوسیدم و خوابیدیم
فردا عصر همه رفتن بازار ولی اون نرفت
منم گفتم با دوستم میرم بیرون اما موندم خونه، دوباره جلو تی وی دراز کشیدیم و دست همو گرفتیم بعد دلو زدم به دریا گفتم خاطره میخوام 1بوس از لبت بگیرم که اول مقاومت کرد ولی بعد 1هو شروع کرد به خوردن لبام منم سریع خوابیدم روش و سینه هاشو میمالوندم که آه آهش یواش یواش زیاد شد منم دستمو یواش بردم زیر شلوارو شرتش کسشو واسه اولین بار لمس کردم که تازه فهمیدم میگن کس داغ چیه، چند درجه کسش داغتر بود، حسابی لباشو میخوردم و کسشو میمالوندم که اون بی حال شده بود و منم دیگه طاقت نداشتم بهش گفتم پرده داری یانه؟ با اشاره گفت اپنه، گفتم کاندم بیارم( تو ماشین داشتم) چشاش برق زد و گفت: داری؟ گفتم آره