Download complete video now!

حشری ترین خانوم ایرانی

0 views
0%

چن سالی میشد که فهمیده بودم به همجنسم علاقه دارم و از جنس مخالفم بشدت دوری میکنم.بجز دخترخالم که جای خواهر نداشتمه و چن تا دختر دیگه که همسایمون بودن با هیج دختری ارتباط نگرفته بودم. و پسر خالم…یه کراش به تمام معنا بود

رفتم دسشویی طبقه بالا تا یکم خودمو تخلیه کنم.با خودم فکر و خیالایی کرده بودم واسه همین خودمو تمیز کردم و شستم.گفتم اتفاقه دیگه شاید افتاد!ولی خب اون خیلی دیر اومد
وقتیم که اومد نشست سر یه فیلم…کم کم دیگه چشام داشت گرم میشد و اینجوری شد که خوابم برد
نصفه های شب بیدار شدم و دیدم شرتم یکم خیس شده…بدنمم از دست رفته بود با دیدنش…نگا کردم دیدم خوابه.چقد زیبا بود این بشر.چطور میتونست اینقدر جذاب باشه.دستمو رو صورتش کشیدم.یه لرز خاصی به جونم افتاده بود که نشون دهنده استرسم بود.یه تیشرت افتاده بود زمین!همون تیشرت مشکیه!پتو رو یکم دادم کنار.واقعا لخت بود!ولی حیف که به شکم خوابیده بود.شلوار به تن داشت ولی بالاتنه لختشو تونستم ببینم.یه چرخی زد و زود رفتم سرجام.وقتی دیدم هنو خوابه برگشتم.اینبار میتونستم سینه شو ببینم.

میخواستم جای جای بدنشو لمس کنم.چن باری وقتی اومده بودن خونمون یه ساعتی تو اتاقم چرت زده بود و میدونستم انه بخوابه خوابش سنگینه.واسه همین بی معطلی شروع کردم…از ته ریشش که جذابیت صورتشو چندین برابر کرده بود…از گوشای نرمش…سیب گلوش…سینه های کم موش…خط سیکس پکش که تازه داشت بیرون میومد.از خاله شنیده بودم که چن ماهی هس میره باشگاهو حسابی به خودش رسیده.بدنش بیشتر رو فرم اومده بود و چه بهتر از این!این لمس کردنا ادامه داشت و من با یه لرز خاص و دست و بدن سرد از فرط استرس به نوازشم و لمس کردنم ادامه میدادم.انگشتامو تو جای جای بالاتنه ش میچرخوندم.چشمم افتاد به آلتش!خیلی وقتا تو فانتزیام آلتش که بزرگ بود رو تو دستم گرفته بودم ولی تو واقعیت نشده بود که ببینمش!به خودم جرات دادم که لمسش کنم!دستمو بردم سمتش.خب طبیعتا خواب بود و باید با دستام یکم بازیش میدادم تا راست شه!با یه استرس نسبتا شدید داشتم بازیش میدادم که کم کم راست شد!با توجه به اینکه اتاق داداش تو طبقه دوم بود و دوتا در تا ورودی به اتاق داشت استرسی بابت اسنکه کسی بیاد اینجا نداشتم.ولی خب استرس بیدارشدن خودش چرا…امونم نمیداد.ولی حس عشق این یه سال و اندی که میدیدمش بهم جرات ادامه کارو میداد.دیگه نمیتونستم تحمل کنم.میخواستم شلوارشو بدم پایین تا ببینمش.ولی سخت بود.نمیشد!ولی من داشتم تلاشمو میکردم و یادم رفته بود که چقد تلاشم زیاده و زیادی دارم حرکتش میدم.به خودم اومدم و دیدم داره نگام میکنه

From:
Date: December 2, 2021