0 views
فوق العاده حشری بود و تصادف شوهرش باعث شده بود که سکس نداشته باشن و الهام هم میگفت خماری سکس شبونه افتاده به جونم
میگفت تو وجودم یه زن هست که دلش میخواد راحت و آزاد باشه
دلش میخواد عشق بازی کنه و غرق شهوت بشه
اون شب تو سکس چت گفتم بیام مشهد سکس کنیم
گفت آره بیا
امیدم به این بود الهام حشری کنم میتونم بکنمش دوباره دستم رفت رو سینه اش بازم مالوندم کاملا خودشو رها کرد تو بغلم خودمو یکم جابجا کردم کاملا تو بغلم بود الان هردو سینه اش تو دست هام باورمنمیشد اینقدر راحت باشه، اینجوری اجازه بده از ش لذت ببرم تو اوج شهوت بودم و تو این پیجای گی و سایت ها پیام میذاشتم
راستش از اون بار اول که دیدمش همیشه فکر میکردم باید جنده باشه کم کم دستم حلقه شد دور بدنش و چسبیدم بهش دستم رو سینه اش بود معلوم بود اونم از این وضع راضی بود یکمی که گذشت از رو لباس سینه اش رو میما لیدم خیلی اروم
Date: August 14, 2021