لمس زنانگی اونم جلوی داداش مجردم
زن داداشم چشماش رو زیر عینکش ریز کرد و چادرش رو کشید جلوتر و گفت:” یعنی چی؟ گواهی واسه اثبات دختر بودنته دیگه. خدایی نکرده پس فردا نزنن تو سرت که دختر نبودی و اله و بِله…”
مامانم اخم کرده بود و به حرفامون گوش میداد. سرش رو تکون داد و گفت:” اون نخواد. ما خودمون میخوایم گواهی بگیریم. بعدها هرکس بهت حرفی زد این گواهی رو میکوبی تو دهنش. واسه همین اومدیم دکتر زنان دیگه،بیشتر از این به فکرت باشم؟… ماما هم گواهی بکارت میده. منتها ما اومدیم پیش دکتر. مهر دکتر که بخوره، هیچ حرف و حدیثی توش نمیمونه.”
هیچی نگفتم. هنوز استرس داشتم. تاحالا کاری نکرده بودم. تو دوران دبیرستان بچهها از پرده بکارت حرف میزدن. شیما، یکی از دوستام بود که خودش میگفت پردهاش رو توی حموم دیده. کشیده بودمش کنار و ازش پرسیده بودم چجوری میشه آدم بفهمه پردهاش چه شکلیه یا اصلا داره یا نه!
شیما گفته بود یه آینهی کوچیک با خودت ببر تو حموم. گفته بود پاهاتو باز کن و آینه رو جلوی کست بگیر.
یه آینه جیبی داشتم که عکس یه دختر روش بود. انگار داشتم عملیات مافیایی انجام میدادم. آینه رو توی سوتینم جاساز کردم و از اتاق اومدم بیرون. داداشم بیرون نشسته بود. با دیدنش دست و پام رو گم کردم. دلم میخواست دستم رو روی سوتینم بذارم تا مطمئن شم احتمال نداره آینه بیفته. اگه آینه از توی سوتینم میفتاد چه توضیحی میتونستم بدم؟ از طرفی لمس یهویی سوتینم خیلی عجیب بود. لمس زنانگی اونم جلوی داداش مجردم!!!
وقتی به حموم رسیدم حس سرباز آلمانیای رو داشتم که بعد جنگ جهانی دوم تونسته همهی بمبهایی که خودش کاشته رو خنثی کنه!
لباسام رو درآوردم. رفتم تو حموم. قبل از اینکه دوش آب رو باز کنم، نشستم کف سرد حموم. آینه رو جلوی کسم گذاشتم. اولین بار بود اون قسمت از بدنم رو میدیدم. یه تیکه گوشت صورتی بود که بالاش تیرهتر از بقیه جاهاش بود. با نوک انگشتم اون قسمت تیره رو لمس کردم. لبههای کسم رو بازتر کردم. ترسیدم بیشتر باز کنم و پردهام پاره بشه. شیما گفته بود بعضی از پردهها خیلی جلو هستن و حتی ممکنه تو ورزش هم پاره بشن.
نتونستم پردهام رو ببینم. اصلا هیچ چیزی نتونستم ببینم!
بجز اون تجربه عجیب هیچ دست دیگهای به بدنم و مخصوصا به کسم نخورده بود. حتی بعد از دستشویی هم با دقت خودم رو خشک میکردم که مبادا دستم لای کسم بره و اتفاقی برای باکرگیم بیفته اما نمیدونم این استرس لعنتی چرا دست از سرم برنمیداشت. همش با خودم فکر میکردم نکنه تو کارهای خونه یا ورزش بلایی سر بکارتم اومده باشه.
نوبت ما شد. سه تایی وارد اتاق دکتر شدیم. دکتر یه خانم حدودا ۵۰ ساله بود. روسریاش رو درآورده بود و روی دوشش انداخته بود. نشستم کنارش. گفت:” خب مشکل چیه؟”
این یه رسمه شیرین. توام که خونریزی نداری
سرم رو پایین انداختم. زن داداشم گفت:” دخترمون داره عروس میشه. واسه خانواده شوهرش یه گواهی بکارت میخوایم.”
دکتر بهم نگاه کرد و گفت:” مبارکه انشاالله،دخترم برو روی تخت دراز بکش و پاهات رو روی اون جاپایی بذار.”
از جام بلند شدم. قسمت معاینه با یه پرده سفید از بقیه اتاق جدا شده بود. پشت پرده رفتم و مانتو و شلوارم رو در آوردم و روی تخت دراز کشیدم. قلبم داشت توی دهنم میومد. گیس بافتهام رو توی دستم گرفتم. بازی با موهام همیشه بهم آرامش میداد. به سقف نگاه کردم،سفید خالص بود…همرنگ همون پردهای که کشیده شده بود.خانم دکتر از پشت پرده گفت:” هر وقت حاضر شدی صدام کن.”
با صدای لرزونم گفتم:” حاضرم.”
دکتر پرده رو کنار زد و نزدیکم شد.
“دخترم چرا شورتت رو در نیاوردی؟پس من چجوری معاینهات کنم؟!”
خندهی هیستریکی کردم و گفتم:” وای ببخشید یادم رفت!”
شورتم رو درآوردم و دوباره دراز کشیدم. دکتر دستکش دستش کرد و گفت:” پاهات رو از هم باز کن و روی جاپایی بذار.”
پاهام رو روی دوتا جاپایی فلزی گذاشتم. کف پام یخ کرد. احساس کردم تمام بدنم میلرزه.به این فکر میکردم که موقع سکس با احسان هم باید پاهام اینجوری باز بشه. خدا میدونه چقدر بابتش خجالت میکشم… از فکر به بدن احسان موهای دستم بلند شد.
دکتر نزدیکتر شد و گفت :” نترس. عضلاتت رو شل کن.”
حس کردم یه دونه عرق از پیشونیم لای موهام رفت. پاهامم عرق کرده بود. دکتر خم شد. لای کسم رو باز کرد و گفت:”راستی چه موهای بلند و زیبایی داری! موی بلند زینت زنه، و … پرده ات هم ارتجاعیه. احتمالا در اولین نزدیکی درد خواهی داشت، به همسرت بگو حتما از روان کننده استفاده کنه. من گواهی رو برات مینویسم. به احتمال قوی اصلا خونریزی نخواهی داشت.”
از جام بلند شدم. تموم شده بود. حالا میدونستم پردهام از چه نوعیه. یه گواهی با مهر دکتر زنان هم داشتم که ثابت میکرد من دخترم.
پرده ات هم ارتجاعیه
دم در مطب منتظر بودیم تا ماشین بیاد. گوشیم زنگ خورد. احسان بود.
“سلام شیرین خانم کجایی؟”
“سلام،تو خیابونیم. منتظر ماشین…”
“عه از اون موقع تا حالا ماشین پیدا نکردی؟بفرستم دنبالتون؟”
“ما الان اومدیم بیرون. معاینه تموم شد.”
“تو رو معاینه کرد؟”
“بله دیگه.”
“کجاتو؟”
ساکت موندم انگار زن داداشم گوشش رو تیز کرده بود که بفهمه احسان از پشت گوشی چی میگه.
“گواهی که نگرفتی شیرین؟!”
“گرفتم”
“باشه.خداحافظ”
گوشی رو قطع کرد. بدون اینکه باهاش خداحافظی کنم گوشی رو روم قطع کرد. شمارهاش رو گرفتم اما ریجکتم کرد. ترسیدم. به زن داداشم گفتم:” احسان گوشیشو جواب نمیده. مامانش میگفت خیلی یه دنده اس. نکنه باهام قهر کنه که به حرفش گوش ندادم؟”
زن داداشم گفت :”نه بیخود کرده. توام قهر کن باهاش. یه شب میریم خونشون نامه رو میدیم به مادرش. این یه رسمه شیرین. توام که خونریزی نداری. از کجا ثابت کنیم دختر بودی؟”
کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر