کیرشو میخوام دستمو گرفت
تومدرسه!یه روزجمعه که رفتم خونه سبحان برای بازی ps4سبحان گفت که داداش بزرگش صادق که سربازبود دیشب اومده مرخصی وخوابه بی سروصدارفتیم تو اطاق سبحان چنددقیقه بعدگفتم بایدبرم دستشویی!برای رفتن دستشویی بایدازجلوی اطاقی که صادق خواب بودردمیشدم.دراطاق نیمه باز بود و من از روی کنجکاوی یه نگاهی کردم.صادق لخت و طاق باز با یه شورت پاچه کوتاه خواب بود.خیلی لاغربود پوستش سبزه بود.چیزی که خیلی توچشم بود. برجستگی کیرش زیرشورت بود.اروم رفتم دستشویی.دردستشویی روقفل نکردم کشیدم پایین ونشستم داشتم کارمومیکردم ولی فکرم رفته بودسمت کیرصادق.با انگشت سوراخم رومالیدم باخودم گفتم اون کیر تو این سوراخ جا میشه!بدجور فکرم مشغول بود دوست داشتم تجربش کنم که یهو در دستشویی بازشد و صادق کیر به دست اومد داخل. هر دو هنگ کردیم بلندشدم وگفتم سلام.اونم جواب دادوگفت شرمنده نمیدونستم شمااین جایید.سریع شلوارموکشیدم بالا و زدم بیرون.چند دقیقه بعد صادق اومد تو اطاق سبحان یه رکابی تنش کرده بودبه سبحان گفت دوستت رو معرفی نمیکنی اونم گفت اقا دانیال همکلاسیم. باصادق دست دادم یکم دستمو فشارداد و یه لبخندزد من ازش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین. صادق به سبحان گفت بقیه کجان؟!گفت رفتن جایی صادق گفت صبحانه خوردی سبحان گفت اره صادق رفت سمت اشپزخونه سبحان روصدازدمن وسبحان رفتیم پیشش.دریخچال بازبودگفت پنیرخامه ای نداریم سبحان گفت نه تموم شده صادق گفت بروبرام بگیر.سبحان بهم گفت بیاباهم بریم بگیریم صادق گفت خودت بروبگیردیگه.سبحانم چیزی نگفت ورفت.من به صادق نگاه نمیکردم اومدکنارم دست گذاشت روی شونم گفت معذرت باب چنددقیقه پیش که ناخواسته مزاحم شدم.گفتم نه باباپیش میاد.خندیدگفت خودمونیم چه بدن سفیدوبی مو یی داری من سرم پایین بودچشم افتادبه جلوی صادق کیرش زیرشورت ورکابی داشت برجسته ترمیشد.خیلی دوست داشتم ببینمش!صادقم فکرکنم فهمیده بودکه منم کیرشو میخوام دستمو گرفت گذاشت روی کیرشگفت فشارش بده منم کیرشو فشاردادم نیمه شق بود. صادق دستش که روشانم بودازپشت کردتوشورتم وانگشتشو رسوندبه سوراخم. ازجلوبغلم کردولب پایینم روکردتودهنش.انگشتشو فروکردتوسوراخ.دردم گرفت گفتم امم وکونمو جمع کردم.کیرش شق بود دستموکردم توشورتش چقدرگرم
انگولم کردومن رفتم
بود.کیرش بلندبودولی زیادکلفت نبود.چنددقیقه ای توهمین حال بودیم که گفت میزاری کونتو بکنم؟!خیلی توکفم.گفتم توشی دردم میاد گفت لاپایی میزنم.گفتم سبحان میادگفت زودتموم میشه گفتم باشه گفت برگرددستاتو بزار روی اپن اشپزخونه. منم چرخیدم دستاموگذاشتم وکمرم رویکم خم کردم اونم شورت وشلوارمو تا زانو کشیدپایین.کیرشو دراوردتفی کرد و کردش لای پام گفت پاهاتو چفت کن منم کردم شروع کردتلمبه زدن. گفت سوراخت بازنشده؟!گفتم نه. گفت جان خودم برات بازش میکنم.کپلامو دست میکشیدو از کونم تعریف میکردکه ابش اومدکشیدبیرون سرشو گرفت و رفت سمت دستشویی. منم کشیدم بالا سبحان اومدداخل صادقم اومدبیرون ازدستشویی گفت چقدر دیر کردی سبحان گفت علی اقا نداشت رفتم یه سوپری دیگه!با سبحان رفتیم سراغ بازی.اما فکرم پیش صادق و کیرش بود.ابشو اورده بودم ولی بهم حال نداده بود.دوست داشتم دوباره باهاش تنهابشم و باخیال راحت کونمو دراختیارش بزارم.
مشغول بازی بودم اما ذهنم درگیرصادق بودبه بهانه اب خوردن رفتم تواشپزخونه.به صادق گفتم سبحان روبفرست دنبال نخودسیاه تابهت سوراخی بدم.صادق گفت ببینم چی میشه!یه انگولم کردومن رفتم پیش سبحان.چنددقیقه بعدش صادق اومدداخل. صادق گفت سبحان لباس نظامی هام روببرخشکشویی.سبحان گفت بندازتوماشین بشوره مامانم اتومیزنه.صادق گفت اتوپرس خشکشویی یه چیزدیگس تامنو دانیال یکم بازی کنیم توهم اومدی
کیرش توکونم خوابید
سبحان ازروی بی میلی رفت.صادق گفت برودستشویی شیلنگ اب روبکن توسوراخت تاتمیزبشه منم رفتم وخودموتمیزکردم اومدم داخل اطاق صادق. کون لخت شدم صادق رفت دستشویی اومدداخل اطاق به پشت درازکشیدبهم گفت برم برعکس برم بالاش کونم جلوی دهنش بودکیرشم جلوی دهن من گفت بخورش دفعه اولم بودسرشو کردم دهنم گفت مثل پستونک مک بزن منم مکش میزدم که صادق زبونشو کردتوسوراخم خیلی حال میکردیم کیرنرمش تودهنم سفت شده بودومن تا جایی که میشدجاش میکردم تودهنم یکبارم عق شدم وچشام پراشک شد.صادق دوتاانگشت کرده بودتوسوراخم .درد داشتم ولی چیزی نگفتم.صادق گفت بلندشو وبه شکم بخواب منم خوابیدم اومدنشست روپاهام چندتاسیلی زدبه کونم گفت عجب کونی داری! لاشوبازکردوتف انداخت توسوراخم یکم درمالی کردبهم گفت عضلاتم روشل کنم منم کردم بایه فشارسرشو جاکرد.پشتم سوخت گفتم ای.گفت جان یکم طاقت بیارتانصفه که جاکرد بادست تشکوچنگ زدم بوسم کردگفت سوراخت حلقویه زیادبازنمیشه!سوراخم غلاف کیرش شده بود. موقع تلمبه زدن قشنگ کیرسفتشو حس میکردم که داره عقب جلو میشه.کیرم شق شد گفت خوشت میادگفتم اره ولی یکم میسوزه!گفت خوب میشه دانیال جون.گفتم زودباش سبحان نیاد.گفت داره میادگفتم بریزتوکونم گفت چشم کونی ویهوتوکونم نگه داشت.بالام خوابیدگفت اینم ازکون بازشدن کون سفیداقادانیال گل!کیرش توکونم خوابید وازش اومدبیرون.گفتم تاکی مرخصی داری خندیدگفت ۲۵روزی هستم غصه نخوراینقدرمیکنمت که سیربشی کونی خودم.رفتم دستشویی نشستم یه زورزدم سوراخم بازشدوابش ریخت بیرون اومدم داخل اطاق صادق رفت خودشوشست من شلوارموپام کردم باصادق مشغول بازی شدیم که سبحان اومدوگفت خشکشویی بسته بوداین همه راه روالکی رفتم
کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر